سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان

مخمس بر غزل: صوفی غلام نبی عشقری احمد محمود امپراطور ******************************* افتـــــاده به پیش قدمت کوهی گران است  ابروی کج ات را مه و خورشید فسان است  تیــــر مژه ات در سپـــر سینه نشان است  در لعل لبت گرچــــه حیــات دو جهان است  حسن تو سراپـــا به خـــدا آفت جان است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  باشد دُر ِ دنـــــــــــــدان تو چــون دُر یمانی  یاقوت لبـــی لعل تو پیوستــــــــه به کانی  ایکــاش شود تا به کنــــــــــــارم تو بمانی  قــــدر گل رخســـــار خود ای شوخ ندانی  رویت بخـــــدا قبله ی صاحب نظران است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  مُردم ز فراقـــــی تو و تنهـــــــــــا مگزارم  اشکِ سر مژگانــــــم و من لحظه شمارم  چون ناله به افـــــلاک رسیده است غبارم  روییده گل نرگس شهــــــلا ز مـــــــــزرام  یعنی که شدم خاک و نگاهم نگران است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  گشتـــــــم به فدای تو من ای شوخ پریزاد  افتـــــــــــــاده به بند تو هم و از همه آزاد  نخچیــر به عشقت منم و هستی تو صیاد  از دور تـــــــــــرا دیدم و گفتم بر شمشاد  شوخی که دلم برده همین سرو روان است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  از خـــاک کف پـــای تو یک بوســه تمناست  در قلب منی خون شده این غلغله بر پاست  محمود ز ســــر تا قــدم جملگی رسواست  معشوق و می امروز در این خانه مهیاست  لیکن چه توان کرد که مـــــــاه رمضان است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  چشمم شده از فـــــرقت و دوریی تو حیران  دیوانـــــــــــــــه شدم من بروم طرف بیابان  تاکی بکنـــــــم من جــــگر خود تهی دندان  زاهد تو مرا نشمــــــــــری از خیل مریدان  در روی جهان پیـــر من این تازه جوان است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  هستی تو جهان من و یک عالـــــم ِحکمت  در خواب به بینــــــم بخـــدا است غنیمت  چون ابر ببـــــــاری به سرم گونه ی رحمت  جانــــــــا چه کنــــــم پیش تو اظهار محبت  «چیزیکه عیانست چه حاجت به بیان است»  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  در بین همـــــه عاشق و معشوق وفا بود  از جانب یک بر دیــــــــــــگر دست دعا بود  نور و نمکِ چهــــره ی شان پاک و صفا بود  سابق بخــــــدا پیـــــر و جوانش به حیا بود  گستاخی و بی باکی در این عصرو زمان است  ♥ ♥ ♥ ♥ ♥  محمـــود به تنهـــــــــــایی و عشق تو بنالد  سر در رهـــی این درگــــه و این کوچه بمالد  از عشـــق تو مشکل که کشـــد درد و ننالد  جــــــا دارد اگــــــر عشقری بر خویش ببالد  در عصر خود امــــــــــروز کلیم همدانست ‎heart emoticon‎ ‎heart emoticon‎ ‎heart emoticon‎ ‎heart emoticon‎ ‎heart emoticon‎  احمد محمود امپراطور

مخمس بر غزل: صوفی غلام نبی عشقری

احمد محمود امپراطور

*******************************
افتـــــاده به پیش قدمت کوهی گران است

ابروی کج ات را مه و خورشید فسان است

تیــــر مژه ات در سپـــر سینه نشان است

در لعل لبت گرچــــه حیــات دو جهان است

حسن تو سراپـــا به خـــدا آفت جان است


باشد دُر ِ دنـــــــــــــدان تو چــون دُر یمانی

یاقوت لبـــی لعل تو پیوستــــــــه به کانی

ایکــاش شود تا به کنــــــــــــارم تو بمانی

قــــدر گل رخســـــار خود ای شوخ ندانی

رویت بخـــــدا قبله ی صاحب نظران است


مُردم ز فراقـــــی تو و تنهـــــــــــا مگزارم

اشکِ سر مژگانــــــم و من لحظه شمارم

چون ناله به افـــــلاک رسیده است غبارم

روییده گل نرگس شهــــــلا ز مـــــــــزرام

یعنی که شدم خاک و نگاهم نگران است


گشتـــــــم به فدای تو من ای شوخ پریزاد

افتـــــــــــــاده به بند تو هم و از همه آزاد

نخچیــر به عشقت منم و هستی تو صیاد

از دور تـــــــــــرا دیدم و گفتم بر شمشاد

شوخی که دلم برده همین سرو روان است


از خـــاک کف پـــای تو یک بوســه تمناست

در قلب منی خون شده این غلغله بر پاست

محمود ز ســــر تا قــدم جملگی رسواست

معشوق و می امروز در این خانه مهیاست

لیکن چه توان کرد که مـــــــاه رمضان است


چشمم شده از فـــــرقت و دوریی تو حیران

دیوانـــــــــــــــه شدم من بروم طرف بیابان

تاکی بکنـــــــم من جــــگر خود تهی دندان

زاهد تو مرا نشمــــــــــری از خیل مریدان

در روی جهان پیـــر من این تازه جوان است


هستی تو جهان من و یک عالـــــم ِحکمت

در خواب به بینــــــم بخـــدا است غنیمت

چون ابر ببـــــــاری به سرم گونه ی رحمت

جانــــــــا چه کنــــــم پیش تو اظهار محبت

«چیزیکه عیانست چه حاجت به بیان است»


در بین همـــــه عاشق و معشوق وفا بود

از جانب یک بر دیــــــــــــگر دست دعا بود

نور و نمکِ چهــــره ی شان پاک و صفا بود

سابق بخــــــدا پیـــــر و جوانش به حیا بود

گستاخی و بی باکی در این عصرو زمان است


محمـــود به تنهـــــــــــایی و عشق تو بنالد

سر در رهـــی این درگــــه و این کوچه بمالد

از عشـــق تو مشکل که کشـــد درد و ننالد

جــــــا دارد اگــــــر عشقری بر خویش ببالد

در عصر خود امــــــــــروز کلیم همدانست
‎___________________________
احمد محمود امپراطور


[ دوشنبه 94/5/26 ] [ 10:8 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 گنــــــج خوبی نه شود تُهی این بود تخت و تاج پادشهی امپراطور امپراطور قلم به دست، شعر جانگدازی را که برای مرد قلم و سیاست که روح پاکش به طرف افلاک به پرواز است سُفته یى باور کن که باز جانم سوخت ... گوهرا در خاک نهفته، همان گوهر است. ارزش گوهر در ذات آن است، منتهی اگر جلوه‌ای صوری داشته باشد با زیبایی خود چشم‌ها را نوازش می‌کند. امن‌ترین جا برای حفظ گوهر، خاک است. بزرگان دانش و فرهنگ، فراارج گوهرهایی هستند که در حال حیات این جهان و بعد از غیبت صوری، آن جهان را می‌آرایند و ما هر آن‌گاه که به زیارت قبور بزرگانمان می‌رویم با این باور است که درگور آنان گنج زری نهفته شده و با این باور، دوری‌شان را تحمّل می‌کنیم و حضور دائمی آنان در ذهن و جان، بارزترین نشانة زنده بودنشان است:  بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی در سینه‌های مردم عارف مزار ماست Nooria Hudalla از : دوسلدروف آلمان


گنــــــج خوبی نمی شود تُهی

این بود تخت و تاج پادشهی

امپراطور

امپراطور قلم به دست، شعر جانگدازی را که برای مرد قلم

و سیاست که روح پاکش به طرف افلاک به پرواز است

سُفته یى باور کن که باز جانم سوخت ...

گوهرا در خاک نهفته، همان گوهر است.

ارزش گوهر در ذات آن است،

منتهی اگر جلوه‌ای صوری داشته باشد

با زیبایی خود چشم‌ها را نوازش می‌کند.

امن‌ترین جا برای حفظ گوهر، خاک است.

بزرگان دانش و فرهنگ، فراارج گوهرهایی هستند

که در حال حیات این جهان و بعد از غیبت صوری،

آن جهان را می‌آرایند و ما هر آن‌گاه که به زیارت قبور بزرگانمان

می‌رویم با این باور است که درگور آنان گنج زری نهفته شده

و با این باور، دوری‌شان را تحمّل می‌کنیم و حضور دائمی

آنان در ذهن و جان، بارزترین نشانة زنده بودنشان است:

بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی

در سینه‌های مردم عارف مزار ماست


Nooria Hudalla

از : دوسلدروف آلمان

 


[ دوشنبه 94/5/26 ] [ 6:36 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 جریان سخنرانی احمد محمود امپراطور  در مسجد جامع سرور کائینات قریه کنگورچی  بمناسبت رحلت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی  با حضور داشت رهبری مقام ولایت و رهبری شورای علما  شهرستان کشم اُستان بدخشان


جریان سخنرانی احمد محمود امپراطور

در مسجد جامع سرور کائینات قریه کنگورچی

بمناسبت رحلت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

با حضور داشت رهبری مقام ولایت بدخشان و رهبری شورای علما

ولسوالی کشم

طبق وصیت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

احمد محمود امپراطور

 را به حیث کلان قوم و کلان و اختیار دار خانواده حضرت استاد

گماشتند

و کمرش مطابق رسم گذشتگان با شال سبز بستن

و برایش از خداوند متعال طلب موفقیت و سعادت نمودند.

جریان سخنرانی احمد محمود امپراطور در مسجد جامع سرور کائینات قریه کنگورچی بمناسبت رحلت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی  با حضور داشت رهبری مقام ولایت بدخشان و رهبری شورای علما ولسوالی کشم طبق وصیت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی احمد محمود امپراطور  را به حیث کلان قوم و کلان و اختیار دار خانواده حضرت استاد گماشتند و کمرش مطابق رسم گذشتگان با شال سبز بستن و برایش از خداوند متعال طلب موفقیت و سعادت نمودند.


جریان انتقال دوش بدوش 

 پیکر مطهر استاد شیر احمد یاور کنگورچی

توسط جوانان شجاع و با غیرت کشم بدخشان

جریان اداء نماز جنازه حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی به امامت رئیس شورای علمای بدخشان

جریان اداء نماز جنازه

حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

به امامت رئیس شورای علمای بدخشان





[ شنبه 94/5/24 ] [ 10:28 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  عیادت والاحضرت محمد همایون شاه آصفی  از حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی که رشته های یاری و برادری شان نزدیک به 64 سال میرسد. موقعیت: کابل منزل و اتاق شخصی استاد شیر احمد یاور کنگورچی تاریخ: دوشنبه 15 سرطان 1394 هجری خورشیدی که برابر می شود به 06 ژوئیه 2015 میلادی و برابر است به 19 رمضان 1436 هجری قمری ساعت 3:54 دقیقه بعد از ظهر تصویر بردار: احمد محمود امپراطور
والاحضرت سردار محمد همایون شاه آصفی با جناب حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی تصویر بردار احمد محمود امپراطور
عیادت سردار محمد همایون شاه آصفی از حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی موقعیت منزل کنگورچی صاحب کابل تصویر بردار احمد محمود امپراطور

 عیادت والاحضرت سردار محمد همایون شاه آصفی 

از جناب حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

که رشته های یاری و برادری شان نزدیک

به 64 سال میرسد.


موقعیت:

کابل منزل و اتاق شخصی استاد شیر احمد یاور کنگورچی

تاریخ:

دوشنبه 15 سرطان 1394 هجری خورشیدی

که برابر می شود به 06 ژوئیه 2015 میلادی

ساعت 3:54 دقیقه بعد از ظهر

تصویر بردار:

احمد محمود امپراطور


[ شنبه 94/5/24 ] [ 9:17 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تصاویر از خوابیدن احمد محمود امپراطور

در خانه ای ابدی ( قبر ) پدرش حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

 تصاویر از خوابیدن احمد محمود امپراطور  در خانه ای ابدی ( قبر ) پدرش حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

خوابیدن احمد محمود امپراطور در داخل قبر پدرش حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

احمد محمود امپراطور برای چند دقیقه به داخل قبر حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی خوابید

تصاویر از خوابیدن احمد محمود امپراطور  در خانه ای ابدی ( قبر ) پدرش حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

آرامگاه حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی در تصویر احمد محمود امپراطور  سوم اسد 1394 هجری خورشیدی موقعیت قریه کنگورچی ولسوالی کشم ولایت بدخشان

یاری من.!

تا خانه ای گور است، نه تا لب گور

امپراطور



[ شنبه 94/5/24 ] [ 1:21 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]


ازگشت همه به سوی اوست

هر جند در سوک عزیزی نشستن بسیار سخت است

لیکن با تمسک به ذات باک احدیت که هستی بخش عالم امکان است

این جمله را بر زبان جاری می سازیم که

الهی رضاً بقضائک تسلیما لأمرک

انا لله وانا الیه راجعون

 ازگشت همه به سوی اوست هر جند در سوک عزیزی نشستن بسیار سخت است لیکن با تمسک به ذات باک احدیت که هستی بخش عالم امکان است این جمله را بر زبان جاری می سازیم که الهی رضاً بقضائک تسلیما لأمرک انا لله وانا الیه راجعون با نهایت تأسف و تألم درگذشت شاعر توانا ، ادیب فرزانه و بزرگ خاندان شاد روان آقای کنگورچی را به شاعر عزیز امپراطور گرامی ، خانواده محترم و دوستان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم از درگاه حق تعالی، آمرزش و غفران و برای بازماندگان اش، صبر عظیم و اجر جزیل، مسئلت می نماییم. روح اش قرین رحمت خدواند (ج) وجایش فردوس برین. مرا در غم تان شریک بدانید. سلطانه رکین اتحادیه اروپا

با نهایت تأسف و تألم

درگذشت شاعر توانا ، ادیب فرزانه و بزرگ خاندان

شاد روان آقای کنگورچی را به شاعر عزیز امپراطور گرامی ،

خانواده محترم و دوستان تسلیت عرض نموده و برای آن

مرحوم از درگاه حق تعالی، آمرزش و غفران

و برای بازماندگان اش، صبر عظیم و اجر جزیل، مسئلت می نماییم.

روح اش قرین رحمت خدواند (ج) وجایش فردوس برین.

مرا در غم تان شریک بدانید.

سلطانه رکین

اتحادیه اروپا


[ شنبه 94/5/24 ] [ 12:52 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

پیام تسلیت به نسبت رحلت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

بعد مدت ها داخل زندگی مجازی شدم

تا از حال و احوال عزیزان اطلاع حاصل نمایم

و همجنان از پست ها و نبشته های دوستان

خصوصآ حلقهء فرهنگیان مستفید شوم.

با تآسف در یافتم که

استاد بزرگوار حضرت  شیر احمد یاور کن?ور چی

،پدر برادر محترم و دوست معزز ما

احمد محمود امپراطور بیدل عصر،

جهان فانی را وداع گفتند و به حق پیوستند.

انا لله وانا الیه راجعون

بدینو سیله این ضایعهء بزرگ فرهنگی و ادبی

را به همه هموطنان،فرهنگیان، خانوادهء مرحومی

و شخص محمود جان امپراطور تسلیت عرض نموده

و به حضرت کنگورچی صاحب از بارگاه ایزد متعال

بهشت برین استدعا می نمایم.

خداوند غریق رحمتشان نماید.

آمین

اصغر تنویر

از

Toronto, Canada

 


[ شنبه 94/5/24 ] [ 12:27 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  ای صبا سوخته گان بر سر راه منتظر اند گر ازان یار سفرکرده پیامی داری خبر مرگ کسان حسرت ناامیدی ماست رشته از هرکی شود باز بما میپیچد ای دریغا ز گرد باد سپهر روی آینه را غبار گرفت.... با تاسف واندوه تمام اطلاع یافتم که شاخه بزرگی از در خت معرفت وعرفان عارف وشعر وبزرگ مرد سخن واندیشه و معنی رخ در نقاب خاک برد.... نه بلکه بقول مولانایم. .... خیزید ای عاشقان که سوی آن جهان رویم....ما به فلک بودیم یار ملک بودیم .... باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست. .. بلی این عارف بزرگ عزم کوی دوست کرد ودر شهر عشق آشیانه گرفت مرحوم حضرت استاد بزرگوار شیر احمد یاور کنگورچی... مردی از تبار شعر وقلم ومعرفت وعرفان و تصوف عشقی که اواز رحیل درین میکده هفته یی گذشته گوش دل و جان پر دردش را به اهنگ سفر بر دیار دوست به نوازش گرفت و قلب وجان همه اهل دل و عرفان و تصوف و دوستداران حضرت ابولمعانی بیدل وحضرت مولانای بزرگ را که این بزرگمرد خود از قافله سالاران ومعشلداران این دومکتب بزرگ عرفان بود وسالیان درازی در این وادی بیکران با طهارت عشق وصدق صادقانه وعارفانه وعاشقانه طی وادی سلوک کرد وانجا خیمه عشق زد تا انگاه که با اشاره دوست اهنگ سفر به کوه دوست کرد ولی با تاسف که گفتم قلب همه را داغ دار کرد.. واقعان مرگ صاحبدل جهانی را دلیل کلفت است من در حالیکه بر رسم صوفیان در دل شب در عالم غربت برایشان نماز جنازه غیابی با دل پرغصه وچشم نمناک چار تکبر گفتم ونفلی برایشان نیز ادا کردم بر رضای حق تعالا من خود را درین غم بزرگ وضایعه عرفانی کشورم شریک میدانم... مردی که روزگاری گفته بود.. .هستی همه آئینـــــــــهء ذات توست زمــــــــــــزمهء ما همه آیات توست ولی دیگر این زمزمه ها برای ابد خاموش و روی صفحه های دیوان ماندگار جاویدانه یی روزگار شد ولی به قول مرشدش و پدر معانی حضرت بیدل زبعد ما نه سرا ونه خانه میماند زخامه ها دو سه حرف  چکیده میماند ازین چه نیک بار ورتر است که زمردان خدا سخن حق وبارزشهای معانی بجا میماند چون حضرت کنگورچی بزرگوار ما .....منکه این بزرگمرد عارف صفت درویش بینا دل صوفی با معرفت وصاحب قلم ودفتر وشعر ومعنی را از سالیان قدیم میشناختم وافتخار معرفت شانرا داشتم ونوازشهای شان همیش شامل حالم بوده هرگز فراموش کرده نمیتوانم و بمن حیثت کاکا بزرگ را داشتند و عروج روح ملکوتیش بر آسمان خداوند قسم بخداست که قبلم را درین غربت سرا داغدار کرد. که مرگ عالم مرگ عالم است.... مردیکه سی وچند سال در کاخ سلطنتی شاه وقت  اعلحضرت محمد ظاهر شاه سمتی یاوری شاه را داشتند با عزت و با افتخار زندگی کرد و تمامن دار وندارش فقط یک حویلی چند بسوه یی سرپناه درقسمت لیسه حبیبه است . حالا بیا ببین ازین کاخ نشینان زرو ظالم و زور را .... مردی که سرا پا استغنا بود تقواوقناعت وتواضع وشکیبایی صادق وامانت کار وخدا پرست وخدا جو .. من فکر میکنم باری دیگر عزیزترین کسم را ازدست دادم چون عرض کردم که من ایشانرا از سالیان قدیم که ایشان با بابه جان مرحومم حضرت محمود لطیف پوپل معین شخصی دارالسلطنه بودند با جناب حضرت مرحومی کا کایم یاور صاحب بزرگوارخیلی دوست و صمیی وبرادر وار بودند و اورده اند که دوست پدر خویش پسر من تسلیت وهمدردی وغم شریکی خود و فامیلم را ازین دیار غربت به عزیز ورجاوندم ارجمندی بزرگوار فرزند شیر که واقعان شیر است .. به احمد محمود جان امپرطور به این سلطان ولد مرحومی شاعر جوان و پیرو خط واندیشه پدر ازصمیم قلب مراتب تسلیت وهمدردی ام را ابراز میدارم وخود را درین ضایعه بزرگ وجبران نا پذیر در عرصه عرفان وتصوف وشعر حضرت بیدل شناسان ودوستداران حضرت مولانا و تمامن ملت عارف دوست و شاعر پرور و مردم شریف بدخشانم سرزمین ناصرخسرو وخانواده معزز وگرامی شان تسلیت عرض میدارم روحشان شاد جایگاهش خلد برین باد ........ این هم نمونه کلام شان که دال بر بزرگی واستغنای این بزرگمرد بوده و است که هرگز به نظام های ظلم واستکبار تسلیم نبوده روحش شادباد عروجش بر دیار دوست مبارکباد حشر باد با مردان حق .... بخدا مردی بودی که کارت روشنی وگرمی بود.. بقول مولانا بلخ...... احمد فاروق اورکزی دنمارک --------------------------    کوخُم بــه کاخ شاه برابر نمی کنم چشم طمع به حلقهء هر در نمی کنم آب بقــــا ز چشمهء ظالم نمی چشم میرم اگر ز تشنگی لب تـر نمی کنم تاجی که بــــاعث الم این و آن شود در زیر پای کرده و در سر نمی کنم سر میدهم به بخرد و دانای با وقار در پیش جاهل هیچ گه خم سر نمی کنم بار گناه بدوش کشم همچو دیـــگران لیکن گنه ز مُفتی فزون تر نمی کنم خود میکشم درد و غم و رنج زندگی مانند قاضی خویشتن ابتر نمی کنم رنجم دهد طریقهء پیـــــران کج خیال مکر و فریب شان گه باور نمی کنم در باغ آرزوی کسان می شوم گلاب بهــر فریب خلق خذف زر نمی کنم کنگورچی یم کشمی و آزاد روزگار با تیـــره دل چشم خود انور نمی کنم --------


ای صبا سوخته گان بر سر راه منتظر اند

گر ازان یار سفرکرده پیامی داری

خبر مرگ کسان حسرت ناامیدی ماست

رشته از هرکی شود باز بما میپیچد

ای دریغا ز گرد باد سپهر روی آینه را غبار گرفت.... با تاسف واندوه تمام

اطلاع یافتم که شاخه بزرگی از در خت معرفت وعرفان عارف وشعر

وبزرگ مرد سخن واندیشه و معنی رخ در نقاب خاک برد....

نه بلکه بقول مولانایم. ....

خیزید ای عاشقان که سوی آن جهان رویم....ما به فلک بودیم یار ملک بودیم ....

باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست. ..

بلی این عارف بزرگ عزم کوی دوست کرد ودر شهر عشق آشیانه گرفت

مرحوم حضرت استاد بزرگوار شیر احمد یاور کنگورچی...

مردی از تبار شعر وقلم ومعرفت وعرفان و تصوف

عشقی که اواز رحیل درین میکده هفته یی گذشته گوش دل و

جان پر دردش را به اهنگ سفر بر دیار دوست به نوازش گرفت

و قلب وجان همه اهل دل و عرفان و تصوف و دوستداران حضرت ابولمعانی بیدل

وحضرت مولانای بزرگ را که این بزرگمرد خود از قافله سالاران ومعشلداران

این دومکتب بزرگ عرفان بود وسالیان درازی در این وادی بیکران با طهارت

عشق وصدق صادقانه وعارفانه وعاشقانه طی وادی سلوک کرد

وانجا خیمه عشق زد تا انگاه که با اشاره دوست اهنگ سفر به کوه دوست کرد

ولی با تاسف که گفتم قلب همه را داغ دار کرد..

واقعان مرگ صاحبدل جهانی را دلیل کلفت است

من در حالیکه بر رسم صوفیان در دل شب در عالم غربت برایشان نماز جنازه غیابی

با دل پرغصه وچشم نمناک چار تکبر گفتم ونفلی برایشان نیز ادا کردم

بر رضای حق تعالا من خود را درین غم بزرگ وضایعه عرفانی کشورم شریک میدانم...

مردی که روزگاری گفته بود..

.هستی همه آئینـــــــــهء ذات توست

زمــــــــــــزمهء ما همه آیات توست

ولی دیگر این زمزمه ها برای ابد خاموش و روی صفحه های دیوان ماندگار

جاویدانه یی روزگار شد ولی به قول مرشدش و پدر معانی حضرت بیدل

زبعد ما نه سرا ونه خانه میماند

زخامه ها دو سه حرف  چکیده میماند

ازین چه نیک بار ورتر است که زمردان خدا سخن حق وبارزشهای معانی بجا میماند

چون حضرت کنگورچی بزرگوار ما .....منکه این بزرگمرد عارف صفت درویش

بینا دل صوفی با معرفت وصاحب قلم ودفتر وشعر ومعنی را از سالیان قدیم میشناختم

وافتخار معرفت شانرا داشتم ونوازشهای شان همیش شامل حالم بوده

هرگز فراموش کرده نمیتوانم و بمن حیثت کاکا بزرگ را داشتند

و عروج روح ملکوتیش بر آسمان خداوند قسم بخداست که قبلم را درین غربت سرا داغدار کرد.

که مرگ عالم مرگ عالم است....

مردیکه سی وچند سال در کاخ سلطنتی شاه وقت  اعلحضرت محمد ظاهر شاه سمتی یاوری شاه را داشتند

با عزت و با افتخار زندگی کرد و تمامن دار وندارش فقط یک حویلی چند بسوه یی سرپناه درقسمت لیسه حبیبه است .

حالا بیا ببین ازین کاخ نشینان زرو ظالم و زور را ....

مردی که سرا پا استغنا بود تقواوقناعت وتواضع وشکیبایی صادق وامانت کار وخدا پرست وخدا جو .. من

فکر میکنم باری دیگر عزیزترین کسم را ازدست دادم

چون عرض کردم که من ایشانرا از سالیان قدیم که ایشان با بابه جان مرحومم حضرت محمود لطیف پوپل

معین شخصی دارالسلطنه بودند با جناب حضرت مرحومی کا کایم یاور صاحب بزرگوارخیلی

دوست و صمیی وبرادر وار بودند و اورده اند که دوست پدر خویش پسر من تسلیت

وهمدردی وغم شریکی خود و فامیلم را ازین دیار غربت به عزیز ورجاوندم

ارجمندی بزرگوار فرزند شیر که واقعان شیر است .. به احمد محمود جان امپرطور

به این سلطان ولد مرحومی شاعر جوان و پیرو خط واندیشه پدر ازصمیم قلب مراتب تسلیت

وهمدردی ام را ابراز میدارم وخود را درین ضایعه بزرگ وجبران نا پذیر در عرصه عرفان وتصوف

وشعر حضرت بیدل شناسان ودوستداران حضرت مولانا و تمامن ملت عارف دوست و شاعر پرور

و مردم شریف بدخشانم سرزمین ناصرخسرو وخانواده معزز وگرامی شان تسلیت عرض میدارم

روحشان شاد جایگاهش خلد برین باد ....

این هم نمونه کلام شان که دال بر بزرگی واستغنای این بزرگمرد بوده و است

که هرگز به نظام های ظلم واستکبار تسلیم نبوده روحش شادباد

عروجش بر دیار دوست مبارکباد حشر باد با مردان حق ....

بخدا مردی بودی که کارت روشنی وگرمی بود.. بقول مولانا بلخ......

احمد فاروق اورکزی دنمارک

--------------------------



کوخُم بــه کاخ شاه برابر نمی کنم

چشم طمع به حلقهء هر در نمی کنم

آب بقــــا ز چشمهء ظالم نمی چشم

میرم اگر ز تشنگی لب تـر نمی کنم

تاجی که بــــاعث الم این و آن شود

در زیر پای کرده و در سر نمی کنم

سر میدهم به بخرد و دانای با وقار

در پیش جاهل هیچ گه خم سر نمی کنم

بار گناه بدوش کشم همچو دیـــگران

لیکن گنه ز مُفتی فزون تر نمی کنم

خود میکشم درد و غم و رنج زندگی

مانند قاضی خویشتن ابتر نمی کنم

رنجم دهد طریقهء پیـــــران کج خیال

مکر و فریب شان گه باور نمی کنم

در باغ آرزوی کسان می شوم گلاب

بهــر فریب خلق خذف زر نمی کنم

کنگورچی یم کشمی و آزاد روزگار

با تیـــره دل چشم خود انور نمی کنم


--------


[ پنج شنبه 94/5/22 ] [ 6:52 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]


استاد من؛ مولای من؛ محبوب من؛ عشق من، زندگی من،

پدر واژه ای کوچک است که برایت بگویم.

حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی رحلت و پیوستن ات

را به جهان ابدی مبارک باد میگویم.


انا لله وانا الیه راجعون



 استاد من؛ مولای من؛ محبوب من؛ عشق من، زندگی من، پدر واژه ای کوچک است که برایت بگویم. حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی رحلت و پیوستن ات را به جهان ابدی مبارک باد میگویم. انا لله وانا الیه راجعون
جریان معاینات استاد شیر احمد یاور کنگورچی
جریان معاینات استاد شیر احمد یاور کنگورچی





 


[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 11:32 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

درود به سروران،معززین و دوستان نهایت مهربانم.! از التفات، غم شریکی و عزاداری عزیزان که در مراسم جنازه و فاتحه حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی با کمال احساس و بی آلایشانه سهم گرفته بودند عالم عالم سپاسگزای می کنم. مسدس را که بعد از وفات حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی در جریان سفر در طول راه کابل بدخشان سرودم و فرصت نشر آنرا خودم نداشتم اما شاعر گرانقدر اکه مهربانم  محترم محمد نعیم جوهر بعد از اینکه ذریعه تلفون برایش خواندم لطف نمودند و در همان روز به کمک و همکاری سایت وزین 24 ساعت و دیگر سایت ها بدست نشر سپردن. حالا استفاده از فرصت خواستم که این مسدس را به شما دوستانم از این دریچه شریک بسازم. امید مورد پسند ادب پروران و دوستان همدل قرار گیرد. روح پر فتوح مرد قلم و سیاست شاد و گرامی باد. ----------------------------------------------------------- غصـــــه دیشب رگ بیانم سوخت  قصر امیــــــد و کهکشانم سوخت باغ هستــــــی گل جنانم سوخت  هر نفس مغز و استخوانم سوخت  چرخ بادفــــــــــــــره بیوفایی کرد  غـــــــــم عالم به من خدایی کرد  ------------------------------------- دوستــــــان حرف و گفته ای دارم  دیده و هــــــــــم شنفته ای دارم  دلـــــی عالــــــــم گرفته ای دارم  بجگر ســــــــــوزی خفته ای دارم  کاشـــــــــــکی کور میشدم امروز  از همــــــــــــه دور میشدم امروز  ------------------------------------- رخت بر بست نکتــــــه دان سخن  لاجـــــوردی بدخـــــش و دُر یمـن  زیـــــــوری ملک ســـــرزمین کهن  شیـــــر کنگورچی یــــــاور شاهان  پادشــــــــــاه سخن سرای جهان  ------------------------------------- راد مـــــرد حکیـــــم و بـــــا ادراک  در غم ملک داشت سینه ای چاک  مگــــر افســـــوس پر بــزد چالاک  روحــــی او رفـــــــت جانب افلاک  مـــــرزع سبـــــز گشت خاکستر  ســـــــــروران هر کجا به دیده تر  ------------------------------------- به که گویـــــــــم کجای ناله کنم  شیونـــــــم را کجـــــا حواله کنم  درد خود افکنــــــــــــم زباله کنم  کاشــــــکی مــــرگ را قباله کنم  وای امــــــــــروز قامتم بشکست  آسمان سعــــــــــادتم بشکست  ------------------------------------- روح جانم گـــــــــره به جانش بود  حـــــــــرف مـن داروی روانش بود  تیـــــــــر من خدمتی کمانش بود محمود هــــــــر جا گل بیانش بود  مرغ دل پـــــــر زند به آتش و خون منــــی درمانـــــده و هزار افسون  ------------------------------------- پــــــدر و دوست و یـــار و دلدارم  مانده تنــــــــها به دیده ای چارم  سخــت از زنــــــــــدگانی بیزارم  اشـــــــــکی ماتم ز دیده میبارم  زندگی آخـــــــــرش چنین باشد  خانــــه ای خاک همنشین باشد  ------------------------------------- دل پـــر از درد و قصه بسیار است  گفتـــــــه ها و نگفته بسیار است  یاد این دُر سفتــــــه بسیار است  کـــــاروان برفتـــــــه بسیار است  سخن خویشتـــــــن خلاصه کنم  ختـــــــــــم آغاز این حماسه کنم  ------------------------------------- رحمتــــــی حـــــق گلشنش بادا  باغ فـــــــــــــردوس مامنش  بادا  حوریـــــــــان زیـــــب گلبنش بادا در جهـــــــــان نیک خواندنش بادا به دعایــــــــم بیـــــــا و آمین کن  دفتــــــــــر سرخ عشق آذین کن  ------------------------------------- پرســه زن سوی رسم نیک رهی  نام نیــــــکو نمیــــــرد هیچ گهی  گنـــــــــج خوبی نمی شود تهی  این بــود تخت و تاجــی پادشهی  محمــــود از ذوجلال ممنون است  به دل اهل عشــــق مقرون است  ------------------------------------- جمعه دوم اسد 1394 هجری خورشیدی شاهراه کابل بدخشان سرودم احمد محمود امپراطور


درود به سروران،معززین و دوستان نهایت مهربانم.!

از التفات، غم شریکی و عزاداری عزیزان که در مراسم جنازه و فاتحه حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

با کمال احساس و بی آلایشانه سهم گرفته بودند عالم عالم سپاسگزای می کنم.

مسدس را که بعد از وفات حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی در جریان سفر

در طول راه کابل بدخشان سرودم و فرصت نشر آنرا خودم نداشتم

اما شاعر گرانقدر اکه مهربانم  محترم محمد نعیم جوهر بعد از اینکه ذریعه تلفون برایش خواندم لطف نمودند و در همان روز

به کمک و همکاری سایت وزین 24 ساعت و دیگر سایت ها بدست نشر سپردن.

حالا استفاده از فرصت خواستم که این مسدس را به شما دوستانم از این دریچه شریک بسازم.

امید مورد پسند ادب پروران و دوستان همدل قرار گیرد.

روح پر فتوح مرد قلم و سیاست شاد و گرامی باد.

-----------------------------------------------------------

غصـــــه دیشب رگ بیانم سوخت

قصر امیــــــد و کهکشانم سوخت

باغ هستــــــی گل جنانم سوخت

هر نفس مغز و استخوانم سوخت


چرخ بادفــــــــــــــره بیوفایی کرد

غـــــــــم عالم به من خدایی کرد

-------------------------------------

دوستــــــان حرف و گفته ای دارم

دیده و هــــــــــم شنفته ای دارم

دلـــــی عالــــــــم گرفته ای دارم

بجگر ســــــــــوزی خفته ای دارم


کاشـــــــــــکی کور میشدم امروز

از همــــــــــــه دور میشدم امروز

-------------------------------------

رخت بر بست نکتــــــه دان سخن

لاجـــــوردی بدخـــــش و دُر یمـن

آسمان غــــرور و ســــــــرو چمن

زیـــــــوری ملک ســـــرزمین کهن


شیـــــر کنگورچی یــــــاور شاهان

پادشــــــــــاه سخن سرای جهان

-------------------------------------

راد مـــــرد حکیـــــم و بـــــا ادراک

در غم ملک داشت سینه ای چاک

مگــــر افســـــوس پر بــزد چالاک

روحــــی او رفـــــــت جانب افلاک


مـــــرزع سبـــــز گشت خاکستر

ســـــــــروران هر کجا به دیده تر

-------------------------------------

به که گویـــــــــم کجای ناله کنم

شیونـــــــم را کجـــــا حواله کنم

درد خود افکنــــــــــــم زباله کنم

کاشــــــکی مــــرگ را قباله کنم

وای امــــــــــروز قامتم بشکست

آسمان سعــــــــــادتم بشکست

-------------------------------------

روح جانم گـــــــــره به جانش بود

حـــــــــرف مـن داروی روانش بود

تیـــــــــر من خدمتی کمانش بود

محمود هــــــــر جا گل بیانش بود


مرغ دل پـــــــر زند به آتش و خون

منــــی درمانـــــده و هزار افسون

-------------------------------------

پــــــدر و دوست و یـــار و دلدارم

مانده تنــــــــها به دیده ای چارم

سخــت از زنــــــــــدگانی بیزارم

اشـــــــــکی ماتم ز دیده میبارم

زندگی آخـــــــــرش چنین باشد

خانــــه ای خاک همنشین باشد

-------------------------------------

دل پـــر از درد و قصه بسیار است

گفتـــــــه ها و نگفته بسیار است

یاد این دُر سفتــــــه بسیار است

کـــــاروان برفتـــــــه بسیار است


سخن خویشتـــــــن خلاصه کنم

ختـــــــــــم آغاز این حماسه کنم

-------------------------------------

رحمتــــــی حـــــق گلشنش بادا

باغ فـــــــــــــردوس مامنش  بادا

حوریـــــــــان زیـــــب گلبنش بادا

در جهـــــــــان نیک خواندنش بادا


به دعایــــــــم بیـــــــا و آمین کن

دفتــــــــــر سرخ عشق آذین کن

-------------------------------------

پرســه زن سوی رسم نیک رهی

نام نیــــــکو نمیــــــرد هیچ گهی

گنـــــــــج خوبی نمی شود تهی

این بــود تخت و تاجــی پادشهی

محمــــود از ذوجلال ممنون است

به دل اهل عشــــق مقرون است

-------------------------------------


جمعه دوم اسد 1394 هجری خورشیدی

که مصادف است به روز رحلت حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

شاهراه کابل بدخشان

سرودم

احمد محمود امپراطور


[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 10:45 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 177
بازدید دیروز: 261
کل بازدیدها: 1207605