سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان


 مهــــــر و کرامتِ تو، از صد هزار بالاست دریــــــای رحمتِ تو، از صد هزار بالاست مـــا را چه آزمــــایی، رحــــم و تفقد کن ملکِ صـــــــلابتِ تو، از صد هزار بالاست سیمرغ ِ بخت و اقبال، کی میرسد بدآنجا قـــــــافِ منـاعتِ تو، از صد هزار بالاست هژده هـــــــزار عالم، افتاده در سجودت طـــور عبــــادتِ تو، از صد هزار بالاست تنها نه طوف کعبه، گردیده خاص یــزدان دل در زیــــــارت تو، از صدهزار بالاست در هـر طپیــــدن دل، در هر نفس کشیدن لطفِ عنـــــــایتِ تو، از صد هزار بالاست ســــر تا به پا گنهکار، با کوله بار دردیم لیــــــکن رعـایتِ تو، از صد هزار بالاست ما غافـــــــلان گم راه،  در انتظار صوریم ورنــــــــه قیامتِ تو، از صد هزار بالاست کوران ِ خود پرستیـــــم، افتاده در بُن چاه نـــور ِ هــــــدایتِ تو، از صد هزار بالاست فــــکر ِ سقیم ِ محمود، دور است از معما فهــــــم عبــارتِ تو، از صد هزار بالاست ------------------------------------------- جمعه 07 قوس 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 28 نوامبر 2014 میلادی سرودم احمد محمود امپراطور کابل/ افغانستان


مهــــــر و کرامتِ تو، از صد هزار بالاست

دریــــــای رحمتِ تو، از صد هزار بالاست

مـــا را چه آزمــــایی، رحــــم و تفقد کن

ملکِ صـــــــلابتِ تو، از صد هزار بالاست

سیمرغ ِ بخت و اقبال، کی میرسد بدآنجا

قـــــــافِ منـاعتِ تو، از صد هزار بالاست

هژده هـــــــزار عالم، افتاده در سجودت

طـــور عبــــادتِ تو، از صد هزار بالاست

تنها نه طوف کعبه، گردیده خاص یــزدان

دل در زیــــــارت تو، از صدهزار بالاست

در هـر طپیــــدن دل، در هر نفس کشیدن

لطفِ عنـــــــایتِ تو، از صد هزار بالاست

ســــر تا به پا گنهکار، با کوله بار دردیم

لیــــــکن رعـایتِ تو، از صد هزار بالاست

ما غافـــــــلان گم راه،  در انتظار صوریم

ورنــــــــه قیامتِ تو، از صد هزار بالاست

کوران ِ خود پرستیـــــم، افتاده در بُن چاه

نـــور ِ هــــــدایتِ تو، از صد هزار بالاست

فــــکر ِ سقیم ِ محمود، دور است از معما

فهــــــم عبــارتِ تو، از صد هزار بالاست

-------------------------------------------
جمعه 07 قوس 1393 هجری آفتابی

که برابر میشود به 28 نوامبر 2014 میلادی

سرودم

احمد محمود امپراطور

کابل/ افغانستان

[ جمعه 93/9/7 ] [ 8:17 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 دل بُرد و؛ شادی بُرد و، همه آرزو ربود  چیز به من جُــــز نگهی اشـــکبار نیست   احمد محمود امپراطور


دل بُرد و؛ شادی بُرد و، همه آرزو ربود


چیز به من جُــــز نگهی اشـــکبار نیست


امپراطور

[ جمعه 93/9/7 ] [ 2:11 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

بیت و تصویر از احمد محمود امپراطور  دلــــــم هـوای پـری روی دلـــــربا کرده  خمار چشم و دو ابروی سرمه سا کرده


دلــــــم هـوای پـری روی دلـــــربا کرده 
خمار چشم و دو ابروی سرمه سا کرده

 

امپراطور

[ سه شنبه 93/9/4 ] [ 10:50 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

شاعر والاگهـر؛  اکه  مهربانم ، محترم محمد نعیـم"جوهـر" صاحب پیوند با صفای تانرا با تقدیم هـزاران گل سـرخ و صورتی  تبـریک و تهنیت می گویم...
زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو میکنم.
سعـادتمند و بهـروز باشید. 

 تبــــریک بــــاد جوهـــــر ما ازدواج کرد از بــــار غصـــــه بــار دگـــر انفراج کرد با یکجهان بیــــم و امید و تلاش خویش در کابل عزیـــز به خــود تخت و تاج کرد شوقش فسرده گشته بُد از رنج روزگار خورشیـد عشق معظله ی او علاج کرد با همـت و به کمـــک یـــــاران نیک دل شام سیــاهی زندگیء خود وهاج کرد شاهدخت نازنین پس از عمـــــر انتظار صبــرش بسـر رسید و به او امتزاج کرد طالـع و بخت کار خودش میکند همیش جوهـــر به یار و عشق کهن اتشاج کرد در گلستان پیـــکر خوش رنگ و بوی یار فصــــل بهـــــار زندگی اش ابتهاج کرد با این وفــای بیحد و این عشق آتشین محمود و جوهـر و همه یــــاران واج کرد ------------------------ بامداد یکشنبه 02 قوس 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 23 نوامبر 2014 میلادی ســـــــــرودم احمد محمود امپراطور کابل/ افغانستان


تبــــریک بــــاد جوهـــــر ما ازدواج کرد


از بــــار غصـــــه بــار دگـــر انفراج کرد

با یکجهان بیــــم و امید و تلاش خویش

در کابل عزیـــز به خــود تخت و تاج کرد

شوقش فسرده گشته بُد از رنج روزگار

خورشیـد عشق معظله ی او علاج کرد

با همـت و به کمـــک یـــــاران نیک دل

شام سیــاهی زندگیء خود وهاج کرد

شاهدخت نازنین پس از عمـــــر انتظار

صبــرش بسـر رسید و به او امتزاج کرد

طالـع و بخت کار خودش میکند همیش

جوهـــر به یار و عشق کهن اتشاج کرد

در گلستان پیـــکر خوش رنگ و بوی یار

فصــــل بهـــــار زندگی اش ابتهاج کرد

با این وفــای بیحد و این عشق آتشین

محمود و جوهـر و همه یــــاران واج کرد

------------------------
بامداد یکشنبه 02 قوس 1393 هجری آفتابی

که برابر میشود به 23 نوامبر 2014 میلادی

ســـــــــرودم

احمد محمود امپراطور

کابل/ افغانستان


[ یکشنبه 93/9/2 ] [ 12:21 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تصاویر از خاطرات شیرین  من با شاعر والاگهر و بلند قریحه،
اکه ( برادر بزرگوار) مهربانم محترم محمد نعیم جوهر.
سه شنبه 27 عقرب 1393 هجری خورشیدی که برابر میشود به 18 نوامبر 2014 میلادی

کابل افغانستان

 لحظات و خاطرات شیرین تصاویر از خاطرات شیرین  من با شاعر والاگهر و بلند قریحه، اکه ( برادر بزرگوار) مهربانم محترم محمد نعیم جوهر. سه شنبه 27 عقرب 1393 هجری خورشیدی که برابر میشود به 18 نوامبر 2014 میلادی کابل افغانستان

Naim Jawhar & Ahamd Mahmood Imperator - kabul Afghnistna
البوم تصاویر محترم محمد نعیم جوهر و احمد محمود امپراطور شهر کابل افغانستان
Naim Jawhar & Ahamd Mahmood Imperator - kabul Afghnistan
تصاویر از احمد محمود امپراطور و جناب محترم محمد نعیم جوهر   روز زیبا و خاطره انگیز بود تاریخ 27 عقرب  1393 هجری خورشیدی که برابر می شود به 18 نوامبر 2014 میلادی کابل افغانستان


[ سه شنبه 93/8/27 ] [ 10:26 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

پیام دوستان عزیز و بی آلایشم ازسراسر  جهان به نسبت حادثه انتحاری که به تاریخ 25 عقرب 1393 هجری خورشیدی که برابر میشود به 16 نوامبر 2014 میلادی به وقع پیوست که تعداد زیاد از هموطنان نجیب و ایماندار ما شهید و زخمی شدن. اما به فضل و مرحمت خداوند متعال و دعای خیر دوستان به من و شاعر والاگهر ، برادر بزرگوارم محترم محمد جوهر آسیب نرسید و از  این حمله مرگبار جان سالم بدر بردیم. ساعت بعد قلم برداشتم  و جریان این حمله وحشیانه و حالت ناگوار که بالای ما و هم میهنانم انجام شد ابیات چند نگاشتم و به صفحات اجتماعیم به اشتراک گذاشتم. با مطالعه این شعر و شرح حالم ما دوستان با ایمیل ها و پیام های جداگانه احساس پاک و صادقانه ی خود را ابراز داشتن منم خواستم این بزرگواری عزیزانم را در وبلاگم ثبت نمایم.


پیام دوستان عزیز و بی آلایشم ازسراسر  جهان به نسبت حادثه انتحاری که به تاریخ 25 عقرب 1393 هجری خورشیدی

که برابر میشود به 16 نوامبر 2014 میلادی به وقوع پیوست که تعداد زیاد از هموطنان نجیب و ایماندار ما شهید و زخمی شدن.

اما به فضل و مرحمت خداوند متعال و دعای خیر دوستان به من و شاعر والاگهر ، برادر بزرگوارم

محترم محمد نعیم جوهر آسیب نرسید و از  این حمله مرگبار جان سالم بدر بردیم.

ساعت بعد قلم برداشتم  و جریان این حمله وحشیانه و حالت ناگوار که بالای ما و هم

میهنانم انجام شد ابیات چند نگاشتم و به صفحات اجتماعیم به اشتراک گذاشتم.

با مطالعه این شعر و شرح حالم ما دوستان با ایمیل ها و پیام های جداگانه احساس پاک و

صادقانه ی خود را ابراز داشتن منم خواستم این بزرگواری عزیزانم را در وبلاگم ثبت نمایم.
 

====================

 اول :خو خداوند را هزاران بار شکر که أین حادثه بخیر گذشت ، خداوند شما وهمه هموطنان را در حفظ وپناه خود داشته باشد.

دوم: چشم هایتان روشن محمود جان که جناب جوهر صاحب را از نزدیک ملاقات کردین .

ًسوم : اینکه أین سروده. تان هم مانند همه سروده های تان نایاب أست. شاد وکامگار باشید.

داکتر وحیده

از کشور آلمان

-----------
تنها نه من، بلکه همـــــــه مردمــــــان ما

هـــر روز دام خورده ی این ننگ و عار شد

ا م ا

سپاس محمود گرامی! شکر که بخیر گذشته.... سلامتی شما دوستان را با همه عزیزان تان آرزو میکنم. سبز باشید .

مریم عظیمی

از کشور ناروی

----------------

هزار ان بار شکر خداوند را مى

کنم که بخیر گذشت و چشم هاى تان روشن که مهمان محترم

تان بخیر أمد و همیشه روزً هاى

خوشى داشته باشید در پهلوى

هم خوشى هاى دنیا نصیب تان

باد عزیز دلمً محمود جان

شاه جان بشیر

از کشور آلمان

------------------


خدا را شکر گذاریم شما باسایر دوستانتان صحت وسلامت استید شرایط خیلی دشوار است و درهرلحظه خطر است به امید تامین صلح

انجنیر تاج محمد ایثار

از کشور اوکراین

---------------

خدارا سپاس که شما سلامت استید و سلامتى شاعر توانا و باستعداد ما جناب جوهر صاحب را امیدوارم ، آمین

صادق سروری

از کشور دانمارک

---------------


صحتمندی و آرامش همه هم میهنانم و مخصوصا شما شاعر ارجمند و دوست محترم تان را آرزومندم. ابیات زیبا سرودید. مستدام و ماندگار باشید.

سلطانه رکین

از کشور آلمان

--------------------


شکر که از این حادثه جان سلامت بدر بردید بلا بود وبرکتش نى خداوند خودت وهـموطنان عزیزم را به پناه خود نگهدارد.

ترینا دانشمل

----------------


خدا را شکر امپراطور صاحب عزیز شما صحت وسلامت استید .

بعد اینکه شما چطور جوهر نازنین را ملاقات کردید در کابل ویا فقط اظهار محبت ودوستی همیشه گی

تانرا بیان داشتید به نظر من عجیب آمد که چی وقت وطن آمده که ما هم در جریان نیستیم.

نورالله پروانی

از کشور دانمارک

------------------


محمود جان گرامی خدا را شکر که حادثه دلخراش بخیر گذشت شما با فامیل محترم و مهمان عزیز شما

محترم جوهر صاحب جور وسلامت هستید همیشه از گزند چنین حادثات بدور ودر پناه خدا بزرگ باشید

سروده شما نهایت عالی وزیباست

جینا رویت

از کشور آلمان

----------------


عمر شما عزیزان در دل زمانه های ادب پروری درکنار خانه واده و شاعران همیشه تازه وتر باد

امپرا طور عزیز. گلهای جوانی ات در بهارستان شعر خوشبو تر باد.

سهیل سامانی

از کشور افغانستان

---------------


امپراطور عزیز لطف خداوند شامل حال تان باد و خوب شد این حادثه دلخراش بخیر گذشت

و سلامتی خودت و جوهر عزیز را با شکرانه کردگار ادا میکنم و عافیت و عمر طویل تانرا از پروردگار خواهانم


نذیر ظفر

ورجینیا ایالات متحده امریکا

---------------

بسیار مقبول و زیبا. ..خدا را شکر که دو شاعر جوان و توانا کشور آقایان امپراطور وجوهر صحیح و سلامت هستند.

معروف کیوانی

از فرانکفورت آلمان

------------


صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست // یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست

دوست گرانقدرم جناب امپراطور گرامی از اینکه بعد از مدتها چشم و دلتان به دیدار دوست گرانمایه و یارشفیق

و صاحبدلتان شاد و روشن گردید بسیار خرسندیم و البته بسیار متاثر از اینکه در روزیکه " حضور خلوت انس بود و دوستان جمع " چنین واقعه ای

نا خوشایند و تاسف برانگیز رخ داد ....

در هر حال خداوند را شکر که « وان یکادی » که برای شما خوانده و در فراز کرده بودند شما را حفظ نمود

وبخیر گذشت و شما دو عزیز بزرگوار در صحت و سلامت هستید ...

منم که دیده به دیار دوست کردم باز // چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز

خداوند شما و دوست و شاعر گرانمایه و والا گوهرتان جناب محمد نعیم جوهر و تمامی هموطنان عزیز و

گرامیتان را پیوسته در زیر سایه ی الطاف بیکران و

در پناه خود محفوظ و برقرار بدارد ....

بی ملال وجودتان ، جاودان قلمتان

مریم امینیان

از کشور ایران

--------------


دلم کوچک است ولی انقدر جا دارد که نیمکنی برای دوست عزیزم بگذارم

خدا را سپاسگزارم که این حادثه بخیر گذشت نمی دانم چر اشک میریز

بسیار متآثر شدم ازشنیدن این حادثه وبسیار خرسندم که این حادثه بخیر گذشت شما و دوست گرامییتان در سلامت کامل بسر میبرید

خدا را سپاسگزارم

دنیا پور شرف

از کشور فرانسه

--------------------


الهى ! شاخه ى جوانى ات خم نگردد عزیز !

شفیق مهران

از کشور افغانستان

-----------------


خدارا شکر که شما دو شاعر جوان و با استعداد که افتخار کشور میباشید.زنده و سلامت استید.

از بارگاه خداوند لایزال طول عمر و صحت و سلامت برایتان استدعا مینمایم

فاطمه نیرو

از

سان فرانسیسکو

ایالات متحده امریکا

-------------------

خداوند را صد هزار بار شکر که حادثه دلخراش بخیر گذشت.

خیلی ناراحت شدم.

درخت عمرت همیش سبز باد امپراطور عزیز......

احمد فهیم هنرور

از کشور ازبکستان

--------------------


با تاسف هر روز شاید یک حادته دل خراش در کشور هستیم ازین که ازین حادثه شوم جان به سلامت بردید

خدا را شکر گذارم بهار زندگی تان خزان نبیند.

ثریا احراری

از
 توسان ایالت آریزونا آمریکا


[ سه شنبه 93/8/27 ] [ 9:3 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

درود به دوستان و صاحبدلان..!
جریان دیدار من با دوست بزرگوار؛ شعر فصح البیان، اکه مهربانم محترم محمد نعیم جوهر که متاسفانه با حادثه دلخراش انتحاری توأم شد و من ابیات چند را در رابطه بیان نمودم.
خدا را شکر که دعای شما نازنینان بما بود و از این حادثه جان سالم بدر بردیم.

 

درود به دوستان و صاحبدلان..! جریان دیدار من با دوست بزرگوار؛ شعر فصح البیان، اکه مهربانم محترم محمد نعیم جوهر که متاسفانه با حادثه دلخراش انتحاری توأم شد و من ابیات چند را در رابطه بیان نمودم. خدا را شکر که دعای شما نازنینان بما بود و از این حادثه جان سالم بدر بردیم. _____________________________ فصلِ خـــــــزان تـــــــــازه گلِ نـو بهار شد تاکه تمـــــاسِ جوهـــــــــرِ من برقرار شد بعـــــد از سلام و پرسشِ احــــوال یکدیگر یکشنبـــــه روز از بـــــــرِ دیــــدن قرار شد من شب تمــام شب به امیدی پگاهِ خوش یک لحظـــــه انتظار بمن صدهـــــــزار شد صبـــــح شد روزِ روشن من آفتــــابی بود اینگــــونه زنــــــدگی ز بـــــرِ من گوار شد ناگه صــــــــدای زنگ دلــــی پارسا رسید گفتــــــا بیا که جوهــــــر تــو بی قرار شد گفتــــم کجایی ای، اکه ی خوب و مهـربان گفتــــا که جوهرت به پس کوچــه خار شد حــــالِ عجیب داشتــــم از دیـــدن رخ اش قلبـــــــم به آتش نواســــان در فشار شد بر بست از تنـــم همــــگی غصه های دور شوقِ وفـــا و دوستـــــی مان استوار شد چند دوستِ دگر بخودش نیز همره داشت گشتیــــم معرفـــــی و به من افتخار شد راهـــی شدیم به همـــــرهی یاران با وفا تا در اتاق هــــر یکی هــــر جـــای بار شد پهلو به پهلو هــــر دو نشستیــــم با صفا اشک خوشی ز دیده ی مـــان جویبار شد چای صـــداقت و، دل پر مهـر و، روز خوش این هـــــا همـــــه ز مرحمـت کردگار شد ناگــــه صــدای آفت دوران به پای خواست یعنــــی که پیش خانـــه ی ما انفجار شد جستم ز جای سینـــــه سپر کردم از وفا شیشه شکسته و در تن ما ذوالفقار شد در جــــــاده و به کوچه صدا هـای ناله بود آتش پـــــــــاره ز، هر طـــرف ما قطار شد دود سیـاه ستـــون خودش تا فلک کشید پیش نگاه ما همـــــه جــــــا شام تار شد بر جوهـــــر و؛ بر من و، بر دوستـــان نیک آن خالق یگانــــــه به مــــــا پرده دار شد خشکیده شد بر لب ما قصه ی های شاد اشک خوشـــی ز دیده ی مان انتحار شد آری ز دست نسل بد اندیش و کینــــه توز هر هموطن به غصـــه و غم سر دچار شد تنها نه من، بلکه همـــــــه مردمــــــان ما هـــر روز دام خورده ی این ننگ و عار شد این واقعیت بُــــد و نبود افسانه ی قدیـــم محمود دیـــد و بهـــــر شمــــا یادگار شد ----------------------------------------------- یکشنبه 25 عقرب 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 16 نوامبر 2014 میلادی سرودم احمد محمود امپراطور کابل افغانستان 


فصلِ خـــــــزان تـــــــــازه گلِ نـو بهار شد

تاکه تمـــــاسِ جوهـــــــــرِ من برقرار شد

بعـــــد از سلام و پرسشِ احــــوال یکدیگر

یکشنبـــــه روز از بـــــــرِ دیــــدن قرار شد

من شب تمــام شب به امیدی پگاهِ خوش

یک لحظـــــه انتظار بمن صدهـــــــزار شد

صبـــــح شد روزِ روشن من آفتــــابی بود

اینگــــونه زنــــــدگی ز بـــــرِ من گوار شد

ناگه صــــــــدای زنگ دلــــی پارسا رسید

گفتــــــا بیا که جوهــــــر تــو بی قرار شد

گفتــــم کجایی ای، اکه ی خوب و مهـربان

گفتــــا که جوهرت به پس کوچــه خار شد

حــــالِ عجیب داشتــــم از دیـــدن رخ اش

قلبـــــــم به آتش نوســــان در فشـار شد

بر بست از تنـــم همــــگی غصه های دور

شوقِ وفـــا و دوستـــــی مان استوار شد

چند دوستِ دگر بخودش نیز همره داشت

گشتیــــم معرفـــــی و به من افتخار شد

راهـــی شدیم به همـــــرهی یاران با وفا

تا در اتاق هــــر یکی هــــر جـــای بار شد

پهلو به پهلو هــــر دو نشستیــــم با صفا

اشک خوشی ز دیده ی مـــان جویبار شد

چای صداقت و، دل پر مهـر و، روز خوش

این هـــــا همـــــه ز مرحمـت کردگار شد

ناگــه صــدای آفت دوران به پای خواست

یعنــــی که پیش خانـــه ی ما انفجار شد

جستم ز جای سینـــــه سپر کردم از وفا

شیشـه شکست و در تن ما ذوالفقار شد

در جــــــاده و به کوچه صدا هـای ناله بود

آتش پـــــــــاره ز، هر طـــرف ما قطار شد

دود سیـاه ستـــون خودش تا فلک کشید

پیش نگاه ما همـــــه جــــــا شام تار شد

بر جوهـــر و؛ بر من و، بر دوستان نیک

آن خالق یگانــــــه به مــــــا پرده دار شد

خشکیده شد بر لب ما قصه ی های شاد

اشک خوشـــی ز دیده ی مان انتحار شد

آری ز دست نسل بد اندیش و کینــــه توز

هر هموطن به غصـــه و غم سر دچار شد

تنها نه من، بلکه همـــــــه مردمــــــان ما

هـر روز دام خورده ی این ننگ و عار شد

این واقعیت بُــــد و نبود افسانه ی قدیـــم

محمود دیـــد و بهـــــر شمــــا یادگار شد

---------------------------
یکشنبه 25 عقرب 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 16 نوامبر 2014 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
کابل افغانستان


[ دوشنبه 93/8/26 ] [ 12:21 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

یـــــاد بـــــادا از دل و جـــان مبتــلا بودی مرا هـــم گل و؛ هـــم بلبــل و، باد صبــا بودی مرا نـــاز شمشـاد و صنــوبر بود در چشمم حرام با هــــــزار افسونـــگری جلوه نمــا بودی مرا یک نفس فـــارغ نبـــــودم من ز احوال دل ات هــــر کجا یـــــاد تو و، دست دعــا بودی مرا از عـــذاب چرخ،چون امــــروز بودم من بری با لب پـُــر خنــــده ات دفــــع بـــلا بودی مرا بخت من برگشــت چون زلــف بتان در روزگار ورنـه در عهـــد تو کی چون و چرا بودی مرا روز و شب در سجدهء عشق تو بودم پای بند کفـــــــر میگویــــم اگـــر گویم خدا بودی مرا رفتـــی و یـــادی نکردی از دل و، دلـداده ات ای ز خــود بیگانــــه روزی آشنــا بودی مرا در کنــار من اگـــر می بودی رنج و غم نبود این طبیب و؛ دارو و، درمان کجــا بودی مرا مشکل است دلدادن و دل پس گرفتن از نگار ابتــــــــدا بودی عزیـــــزم، انتهـــا بودی مرا هرچه شـد از طالع ِ برگشتـــه ی محمود شد من نمی گویـــــم که صیـــــــاد بقا بودی مرا ------------------------------------------------- شنبه 24 عقرب 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 15 نوامبر 2014 میلادی ســــــــــرودم احمد محمود امپراطور افغانستان

 

یـــــاد بـــــادا از دل و جـــان مبتــلا بودی مرا

هـــم گل و؛ هـــم بلبــل و، باد صبــا بودی مرا

نـــاز شمشـاد و صنــوبر بود در چشمم حرام

با هــــــزار افسونـــگری جلوه نمــا بودی مرا

یک نفس فـــارغ نبـــــودم من ز احوال دل ات

هــــر کجا یـــــاد تو و، دست دعــا بودی مرا

از عـــذاب چرخ،چون امــــروز بودم من بری

با لب پـُــر خنــــده ات دفــــع بـــلا بودی مرا

بخت من برگشــت چون زلــف بتان در روزگار

ورنـه در عهـــد تو کی چون و چرا بودی مرا

روز و شب در سجدهء عشق تو بودم پای بند

کفـــــــر میگویــــم اگـــر گویم خدا بودی مرا

رفتـــی و یـــادی نکردی از دل و، دلـداده ات

ای ز خــود بیگانــــه روزی آشنــا بودی مرا

در کنــار من اگـــر می بودی رنج و غم نبود

این طبیب و؛ دارو و، درمان کجــا بودی مرا

مشکل است دلدادن و دل پس گرفتن از نگار

ابتــــــــدا بودی عزیـــــزم، انتهـــا بودی مرا

هرچه شـد از طالع ِ برگشتـــه ی محمود شد

من نمی گویـــــم که صیـــــــاد بقا بودی مرا

----------------------------
شنبه 24 عقرب 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 15 نوامبر 2014 میلادی
ســــــــــرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان


[ شنبه 93/8/24 ] [ 9:37 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 ای سپهری نیلگون خورشید ِ تابان را ببین ســرو ِ ناز و دلبــر ِ کاکل پریشان  را ببین امپراطور


ای سپهری نیلگون خورشید ِ تابان را ببین

ســرو ِ ناز و دلبــر ِ کاکل پریشان  را ببین

امپراطور

[ جمعه 93/8/23 ] [ 8:8 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

دلــــــم به یــــار دل آزار کی شود پینـه  گل شکسته به گلـــــزار کی شود پینـه به پای عاشق در مانـده در میــانه ی راه ز نســـج آبلــــه پیـــــزار کی شود پینـه زمانه ظالــم و عمـــر عزیز در گـذر است هُمــــا بخت به ناچـــــار کی شود پینـه به هر کجا و، به هر وقت نیک و بد باشد ستـم کشان و  ستمگار کی شود پینـه دلِ که پـار شـــد و، رنـــجِ انتـظار کشید به ســـوزن مــــژه ی یار کی شود پینـه مقــام و منصبِ هر که بوُد بجـای خودش کمالِ عالـــم و خــــر کار کی شود پینـه میان روزِ خوش و، شام غم تفاوتی است ندای شــــــاد و عـــزادار کی شود پینـه گذر ز رنگ دویی هرچه است آن میـباش که غــازه بر لب و رخسار کی شود پینـه لحـــــــاف ترکیء مکر و دغـای بیخـردان به جامه ی تن ســـــرکار کی شود پینـه شکوه شـــــاه و نیـاز گــــدا برابر نیست اسیــــر ِ جنگ و سپهدار کی شود پینـه مکن حسودی به محمود در بیـانِ سخن که طبـع نـــازک و  اجبــار کی شود پینـه --------------------------------- پنجشنبه 22 عقرب 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 13 نوامبر 2014 میلادی ســـــــــرودم احمد محمود امپراطور افغانستان


دلــــــم به یــــار دل آزار کی شود پینـه 

گل شکسته به گلـــــزار کی شود پینـه

به پای عاشق در مانـده در میــانه ی راه

ز نســـج آبلــــه پیـــــزار کی شود پینـه

زمانه ظالــم و عمـــر عزیز در گـذر است

هُمــــای بخت به ناچـــــار کی شود پینـه

به هر کجا و، به هر وقت نیک و بد باشد

ستـم کشان و  ستمگار کی شود پینـه

دلِ که پـاره شـــد و، رنـــجِ انتـظار کشید

به ســـوزن مــــژه ی یار کی شود پینـه

مقــام و منصبِ هر که بوُد بجـای خودش

کمالِ عالـــم و خــــر کار کی شود پینـه

میان روزِ خوش و، شام غم تفاوتی است

ندای شــــــاد و عـــزادار کی شود پینـه

گذر ز رنگ دویی هرچه است آن میـباش

که غــازه بر لب و رخسار کی شود پینـه

لحـــــــاف ترکیء مکر و دغـای بیخـردان

به جامه ی تن ســـــرکار کی شود پینـه

شکوه شـــــاه و نیـاز گــــدا برابر نیست

اسیــــر ِ جنگ و سپهدار کی شود پینـه

مکن حسودی به محمود در بیـانِ سخن

که طبـع نـــازک و  اجبــار کی شود پینـه

---------------------------------
پنجشنبه 22 عقرب 1393 هجری آفتابی

که برابر میشود به 13 نوامبر 2014 میلادی

ســـــــــرودم

احمد محمود امپراطور

افغانستان


[ پنج شنبه 93/8/22 ] [ 11:31 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 294
بازدید دیروز: 195
کل بازدیدها: 1207917