سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان

نمونه خط نستعلیق گرافیکی - از کار های احمد محمود امپراطور شاعر و دکلمتور  دار بی خون ریختن در هر کجا خون میخورد  تیغ بدنام است ورنه دست جلادش یکیست  احمد محمود امپراطور


دار بی خون ریختن در هر کجا خون میخورد

تیغ بدنام است ورنه دست جلادش یکیست

احمد محمود امپراطور

 


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:33 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

نمونه گرافیکی نستعلیق شکسته - شاعر و گرافیست احمد محمود امپراطور

جوهر ماتیکان احساسم

قصه‌ی بوی پیرهن دارد

احمد محمود امپراطور


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:28 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

نستعلیق شکسته - تک بیت های ناب و جدید - شاعر احمد محمود امپراطور  دو سه بار دیدم ولیکن چه سود  نشد فرصتی تا بغل گیرمش


دو سه بار دیدم ولیکن چه سود

نشد فرصتی تا بغل گیرمش

احمد محمود امپراطور


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:22 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

خط نستعلیق شکسته - تک بیت های ناب و جدید -  همیشه زنده ام و زنده‌ی پس از مرگم  شهید عشقم و در هر کجا وطن دارم  احمد محمود امپراطور

همیشه زنده ام و زنده‌ی پس از مرگم

شهید عشقم و در هر کجا وطن دارم

احمد محمود امپراطور


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:15 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تک بیت های ناب - نستعلیق شکسته - ز ما دریا دلان رمزی شنا را از چه میپرسی که بر ما آتش سوزان چو موج آب می‌رقصد   احمد محمود امپراطور


ز ما دریا دلان رمزی شنا را از چه میپرسی

که بر ما آتش سوزان چو موج آب می‌رقصد

احمد محمود امپراطور


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:11 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
نستعلیق - تک بیت های ناب و جدید -   از پاکدامنـی به دو معشوقــه دست یافت  یوسف چنین به معاوضه‌ی خود مفاد کرد  احمد محمود امپراطور

از پاکدامنـی به دو معشوقــه دست یافت

یوسف چنین به معاوضه‌ی خود مفاد کرد

احمد محمود امپراطور

 


[ شنبه 102/3/13 ] [ 2:4 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تک بیت های ناب و جدید - نستعلیق شکسته - فریب زندگی خوردن حرام است  کنارت گر شبی معشوقه باشد  احمد محمود امپراطور

فریب زندگی خوردن حرام است

کنارت گر شبی معشوقه باشد

 احمد محمود امپراطور

 


[ شنبه 102/3/13 ] [ 1:59 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تک بیت های ناب و جدید  -   ز بعـد رفتنت ای سرو دلنواز اینجا  تمام روز و مه و سال من جهنم شد  احمد محمود امپراطور

ز بعـد رفتنت ای سرو دلنواز اینجا

تمام روز و مه و سال من جهنم شد

احمد محمود امپراطور

 


[ شنبه 102/3/13 ] [ 1:54 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  انالله وانا الیه راجعون زندگی بیدل جهانی را ز مرگ آگاه‌ کرد محو بود اندوه رفتن‌ گر نمی‌بود آمدن در آغازین ساعات بامداد امروز جمعه 05 جوزا 1402 خورشیدی شاخ پر ثمر از کهن شجر خانواده بزرگ شهید وکیل نظام الدین بابایم انهزام کرد و بار دیگر در گلیم اندوه رحلت کاکایم میراحمد نظامی نشستیم. مرحوم مغفور میر احمد نظامی در مسائل اجتماعی و دادخواهی و میهن دوستی مردی بود جدی و عدالت نگر او انسان بری از تبعیض و تعلقات بود فرق در میان فرزند خود و اولاد دیگران نمی‌کرد و همه را به یک چشم میدید مهربان، دسپلینی، واقعیت گر و متین بود خدمات شایان و ماندگار در عرصه اجتماعی و فرهنگی در بخش های مختلف جامعه کشور انجام داده اند که سالیان سال مردمان حق بین و حق شناس دعا گو خواهند بود. من با آنکه برادرزاده شان بود ولی هیچگاه به چشم خورد تر از خود نگاه نکردند و همیشه با هم آزاد گفتگو میکردیم و همانند دوست و رفیق نزدیک بودیم خاطرات شیرین و بیاد ماندنی از ایشان دارم که در موقع مساعد آنرا خواهم نوشت. در سفر که دو روز پیش به جهت عیادت شان رفتم در حالی واپسین روز های زندگی خود را سپری می نمودند همینکه کنار بستر شان رسیدم و به دستان شان بوسه زدم گفت بلندم کنید کمک کردیم نشست و با آنکه مریضی خانمان سوز cancer بدن شان خورد می‌کرد با حال و هوش خیلی خوب صحبت‌ و مزاح کردیم. در طول روز به کنار شان ماندم و با نوازش سر و بدن دردمند شان از روز های دور نزدیک قصه کردیم گاه گاهی جرعه‌ی آب به اصرار برای شان میدادم که به مشکل آنرا از گلو می‌گذشتند و در همان حال به من نیز توجه داشتن و به تکرار می‌گفتند خودت هم نوشیدنی بگیر چون هوای مزار گرم است. نیمه شب شد و حال شان رو به وخامت میرفت من بنابه معاذیر که به‌ خانه داشتم دوباره باید به کابل بر میگشتم گفتم کاکا جان من میخواهم بروم آیا برایم من اجازه می‌دهید؟ باز هم با کمال بزرگی و متانت اشاره کرد که بلندم کنید. وقت روی بستر نشست لحظاتی چشمانش را بست با اینکه من از شانه هایشان محکم گرفته بودم چشمان خود را باز کرد گفت: بخیر بروی مادر را سلام بگو! خدای تو را خوار نکند. این بود شمه‌ی از یک عمر زندگی و آخرین دیدار?? پروردگار عالمیان در این روز مبارک جمعه روح پر فتوح کاکایم را با جمیع گذشتگان تا قیام قیامت در لفافه های رحمانیتش شاد و آرام داشته باشد. با اندوه فراوان احمد محمود امپراطور

انالله وانا الیه راجعون

زندگی بیدل جهانی را ز مرگ آگاه‌ کرد
محو بود اندوه رفتن‌ گر نمی‌بود آمدن

در آغازین ساعات بامداد  جمعه 05 جوزا 1402 خورشیدی شاخ پر ثمر از کهن شجر خانواده بزرگ شهید وکیل نظام الدین بابایم انهزام کرد و بار دیگر در گلیم اندوه رحلت کاکایم میراحمد نظامی نشستیم.
مرحوم مغفور میر احمد نظامی در مسائل اجتماعی و دادخواهی و میهن دوستی مردی بود جدی و عدالت نگر
او انسان بری از تبعیض و تعلقات بود
فرق در میان فرزند خود و اولاد دیگران نمی‌کرد و همه را به یک چشم میدید
مهربان، دسپلینی، واقعیت گر و متین بود
خدمات شایان و ماندگار در عرصه اجتماعی و فرهنگی در بخش های مختلف جامعه کشور انجام داده اند که سالیان سال مردمان حق بین و حق شناس دعا گو خواهند بود.
من با آنکه برادرزاده شان بود ولی هیچگاه به چشم خورد تر از خود نگاه نکردند و همیشه با هم آزاد گفتگو میکردیم و همانند دوست و رفیق نزدیک بودیم
خاطرات شیرین و بیاد ماندنی از ایشان دارم که در موقع مساعد آنرا خواهم نوشت.
در سفر که دو روز پیش به جهت عیادت شان رفتم
در حالی واپسین روز های زندگی خود را سپری می نمودند
همینکه کنار بستر شان رسیدم و به دستان شان بوسه زدم گفت بلندم کنید
کمک کردیم نشست و با آنکه مریضی خانمان سوز cancer بدن شان خورد می‌کرد با حال و هوش خیلی خوب صحبت‌ و مزاح کردیم.
در طول روز به کنار شان ماندم
و با نوازش سر و بدن دردمند شان از روز های دور نزدیک قصه کردیم
گاه گاهی جرعه‌ی آب به اصرار برای شان میدادم که به مشکل آنرا از گلو می‌گذشتند و در همان حال به من نیز توجه داشتن و به تکرار می‌گفتند خودت هم نوشیدنی بگیر چون هوای مزار گرم است.
نیمه شب شد و حال شان رو به وخامت میرفت
من بنابه معاذیر که به‌ خانه داشتم دوباره باید به کابل بر میگشتم
گفتم کاکا جان من میخواهم بروم آیا برایم من اجازه می‌دهید؟
باز هم با کمال بزرگی و متانت اشاره کرد که بلندم کنید.
وقت روی بستر نشست
لحظاتی چشمانش را بست
با اینکه من از شانه هایشان محکم گرفته بودم
چشمان خود را باز کرد
گفت:
بخیر بروی
مادر را سلام بگو!
خدای تو را خوار نکند.
این بود شمه‌ی از یک عمر زندگی و آخرین دیدار??
پروردگار عالمیان در این روز مبارک جمعه روح پر فتوح کاکایم را با جمیع گذشتگان تا قیام قیامت در لفافه های رحمانیتش شاد و آرام داشته باشد.
با اندوه فراوان
احمد محمود امپراطور

[ شنبه 102/3/13 ] [ 1:50 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

تک بیت های ناب و جدید -   به عزم خویش متین باش ز ابلهان مه هراس  سگی که پارس کند رهگذر نمی گیرد  احمد محمود امپراطور


به عزم خویش متین باش ز ابلهان مه هراس

سگی که پارس کند رهگذر نمی گیرد

احمد محمود امپراطور



[ شنبه 102/3/13 ] [ 1:44 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 121
بازدید دیروز: 86
کل بازدیدها: 1247949