سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان

ز چین و ترک و تاتار و اروپا زحمتش کمتر بیا مه صورتانِ دشتِ برچی را تماشا کن احمد محمود امپراطور

 

ز چین و ترک و تاتار و اروپا زحمتش کمتر

بیا مه صورتانِ دشتِ برچی را تماشا کن


احمد محمود امپراطور


[ دوشنبه 101/6/14 ] [ 1:36 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  گر ملک الموت شوی جان دهم  گر تو شوی خضر بقا می کنم  احمد محمود امپراطور

گر ملک الموت شوی جان دهم
گر تو شوی خضر بقا می کنم

احمد محمود امپراطور

 



[ دوشنبه 101/6/14 ] [ 1:24 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  بیسواد هستم ولی مرد سخندان آمدم  از دیاری لاجوردین بدخشان آمدم سال 63-13 زادم به کابل گشته است سیزده حوت آخر ماه زمستان آمدم  روزگار من پر از پست و بلندی ها بود چند روزی شاد و یک عمری پریشان آمدم  تحصیلات عالی من تا به حال عالی نشد  تحصیلات ابتدایی را کمـاکان آمدم  گر چه من از کودکی شوق سرودن داشتم  لیک از سال 90 جدی تر از آن آمدم  می سرایم شعر را در قالب و سبک‌ کهن گاه غزل گاهی مخمس ثبت دیوان آمدم دارم آگاهی ز قرآن و حدیث و معرفت من ز اجدادم در این هستی مسلمان آمدم بخش ممتاز حیات من بود شعر و هنر  بخش های دیگری را نیز پرسان آمدم با گیاهان آشنایی دارم و با سنگ ها  از طبیعت با خبر هستم گلستان آمدم چشم زیبا بین و فکری مثبت اندیشم بود  با کمال فخر من این گونه انسان آمدم با متاع و مال دنیا نیستم چندان رفیق  من در این مهمان سرا بی هیچ مهمان آمدم هست احمد پیشوند نام و محمود اسم من امپراطور هم پدر میگفت و این سان آمدم -------------------- بامداد شنبه 15 اسد 1401خورشیدی  که برابر میشود به 2022/08/06 ترسایی  سرودم  احمد محمود امپراطور

 


بیسواد هستم ولی مرد سخندان آمدم

از دیاری لاجوردین بدخشان آمدم

سال 63-13 زادم به کابل گشته است

سیزده حوت آخر ماه زمستان آمدم

روزگار من پر از پست و بلندی ها بود

چند روزی شاد و یک عمری پریشان آمدم

تحصیلات عالی من تا به حال عالی نشد

تحصیلات ابتدایی را کمـاکان آمدم

گر چه من از کودکی شوق سرودن داشتم

لیک از سال 90 جدی تر از آن آمدم

می سرایم شعر را در قالب و سبک‌ کهن

گاه غزل گاهی مخمس ثبت دیوان آمدم

دارم آگاهی ز قرآن و حدیث و معرفت

من ز اجدادم در این هستی مسلمان آمدم

بخش ممتاز حیات من بود شعر و هنر

بخش های دیگری را نیز پرسان آمدم

با گیاهان آشنایی دارم و با سنگ ها

از طبیعت با خبر هستم گلستان آمدم

چشم زیبا بین و فکری مثبت اندیشم بود

با کمال فخر من این گونه انسان آمدم

با متاع و مال دنیا نیستم چندان رفیق

من در این مهمان سرا بی هیچ مهمان آمدم

هست احمد پیشوند نام و محمود اسم من

امپراطور هم پدر میگفت و این سان آمدم
--------------------
بامداد شنبه 15 اسد 1401خورشیدی

که برابر میشود به 2022/08/06 ترسایی

سرودم

احمد محمود امپراطور

 



[ پنج شنبه 101/5/27 ] [ 4:1 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

  شاه نزول کمتر از 20 دقیقه پس از نشر من غزل بانو شگوفه باختری را مخمس کردم و برای شان ارسال نمودم.  بدون کدام ویرایش خواستم با شما عزیزان شریک سازم.  البته خود ستایی نمیکنم غزل ایشان گوارا طبع و روان من قرار گرفت.  مخمس: احمد محمود امپراطور  برغزل: بانو شگوفه باختری  ****** ابیات عاشقانه به انشا گرفته‌ ای در سینه ام تو منزل و مأوا گرفته ای دانم شراب عشق به مینا گرفته ای شاید تویی که در دل ما جا گرفته ای اینسان که اختیار دل از ما گرفته ای --------- عمریست جای مانده و حیرانم از خودم گم کرده راهی بیخود و ترسانم از خودم قدر گهر تو دانی من ارزانم از خودم من موج سرکشم که گریزانم از خودم توساحلی که دامنِ دریا گرفته ای ----------- تو گلستانی و منی درمانده خاره ای در پیش خلق بی کس ام و هیچکاره ای در دست من بود جگر پاره پاره ای در دیده ات نشسته شب پُر ستاره ای یا ماه را چو برکه به یغما گرفته ای ----------- عشق تو پاک تر بود از آنچه می سزد دل را و دیده را ز دل و دیده می برد روزی به پیش مقدم تو باز می رسد دست طمع بریده ام از عقل بی خرد از آن زمان که تو لب مینا گرفته ای ---------- زلف تو در نظر گهی من خوشه می رسد عطر تو در دماغ ز هر پوشه می رسد لعل لب تو بر لبم افروشه می رسد تا می رسی بهار ز هر گوشه می رسد دانم تو بوسه از همه گل ها گرفته ای -------------- محمود غصه‌ی دو جهان را شرر زنم پشت دری تو آمده صد بار در زنم خود را نثار همچو تو مویین کمر زنم من پیله بسته ام که چو پروانه پر زنم تو دست شمع و آتش ما را گرفته ای --------------------------------------- پنجشنبه 20 اسد 1401خورشیدی که برابر میشود به 2022/08/11 ترسایی سرودم  احمد محمود امپراطور


شاه نزول

کمتر از 20 دقیقه پس از نشر من غزل بانو شگوفه باختری را مخمس کردم و برای شان ارسال نمودم.

بدون کدام ویرایش خواستم با شما عزیزان شریک سازم.

البته خود ستایی نمیکنم غزل ایشان گوارا طبع و روان من قرار گرفت.

مخمس: احمد محمود امپراطور

برغزل: بانو شگوفه باختری

******
ابیات عاشقانه به انشا گرفته‌ ای
در سینه ام تو منزل و مأوا گرفته ای
دانم شراب عشق به مینا گرفته ای
شاید تویی که در دل ما جا گرفته ای
اینسان که اختیار دل از ما گرفته ای
---------
عمریست جای مانده و حیرانم از خودم
گم کرده راهی بیخود و ترسانم از خودم
قدر گهر تو دانی من ارزانم از خودم
من موج سرکشم که گریزانم از خودم
توساحلی که دامنِ دریا گرفته ای
-----------
تو گلستانی و منی درمانده خاره ای
در پیش خلق بی کس ام و هیچکاره ای
در دست من بود جگر پاره پاره ای
در دیده ات نشسته شب پُر ستاره ای
یا ماه را چو برکه به یغما گرفته ای
-----------
عشق تو پاک تر بود از آنچه می سزد
دل را و دیده را ز دل و دیده می برد
روزی به پیش مقدم تو باز می رسد
دست طمع بریده ام از عقل بی خرد
از آن زمان که تو لب مینا گرفته ای
----------
زلف تو در نظر گهی من خوشه می رسد
عطر تو در دماغ ز هر پوشه می رسد
لعل لب تو بر لبم افروشه می رسد
تا می رسی بهار ز هر گوشه می رسد
دانم تو بوسه از همه گل ها گرفته ای
--------------
محمود غصه‌ی دو جهان را شرر زنم
پشت دری تو آمده صد بار در زنم
خود را نثار همچو تو مویین کمر زنم
من پیله بسته ام که چو پروانه پر زنم
تو دست شمع و آتش ما را گرفته ای
---------------------------------------
پنجشنبه 20 اسد 1401خورشیدی
که برابر میشود به 2022/08/11 ترسایی
سرودم

احمد محمود امپراطور



[ پنج شنبه 101/5/27 ] [ 3:25 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 مخمس بر غزل: محترم مسعود خلیلی ملال خویش ببینم، ولی ملال تو نی به غیر عشق من، عشقِ دگر حلال تو نی چو من کسان دگر، کشته‌ی وصال تو نی شکسته باد پرَی من، ولیک بال ِ تو نی سیاه باد رخ ِ من، ولی جمال ِ تو نی ----------------------------- به گوشه گوشه‌ی رنگین بهار رفتم و دیدم به کهکشان بلندای یار رفتم و دیدم به هر حدیقه و هر مرغزار رفتم و دیدم به فصل ِ گل به چمنزار رفتم و دیدم گلاب و‌ نرگس و سوسن، ولی مثال ِ تو نی ----------------------------- به هر کجا ز تو گویند و گشته‌ی مشهور چو آفتاب شدی و به دیده کردی ظهور به جان من شده ای فرقت و غمی منصور همانکه سر به فلک میزدی به ناز و غرور بداشت هیبت و شوکت، ولی جلال ِ تو نی ------------------------------ تو هست و بود من هستی، تو هستی شایق عشق تو در اسارت و درد من هستی، رایق عشق تو افتخار منی هستی، تو هستی، فایق عشق همیشه آرزوی من بودی ز خالق عشق زوال خویش ببینم ، ولی زوال ِتو نی ------------------------------- به پیش بارگه ات من خدا خدا کردم سرم به مقدم سبزی تو من فدا کردم غزل سرودم و محمود را ثنا کردم بدیدمت که چو سروی بدل دعا کردم خمیده باد قد من ، ولی نهال تو نی -------------------------------- دوشنبه 24 اسد 1401خورشیدی که برابر میشود به 15 آگست 2022 ترسایی سرودم  احمد محمود امپراطور ahmad mahmood imperator

 مخمس بر غزل: محترم مسعود خلیلی

ملال خویش ببینم، ولی ملال تو نی
به غیر عشق من، عشقِ دگر حلال تو نی
چو من کسان دگر، کشته‌ی وصال تو نی
شکسته باد پرَی من، ولیک بال ِ تو نی
سیاه باد رخ ِ من، ولی جمال ِ تو نی
-----------------------------
به گوشه گوشه‌ی رنگین بهار رفتم و دیدم
به کهکشان بلندای یار رفتم و دیدم
به هر حدیقه و هر مرغزار رفتم و دیدم
به فصل ِ گل به چمنزار رفتم و دیدم
گلاب و‌ نرگس و سوسن، ولی مثال ِ تو نی
-----------------------------
به هر کجا ز تو گویند و گشته‌ی مشهور
چو آفتاب شدی و به دیده کردی ظهور
به جان من شده ای فرقت و غمی منصور
همانکه سر به فلک میزدی به ناز و غرور
بداشت هیبت و شوکت، ولی جلال ِ تو نی
------------------------------
تو هست و بود من هستی، تو هستی شایق عشق
تو در اسارت و درد من هستی، رایق عشق
تو افتخار من هستی، تو هستی، فایق عشق
همیشه آرزوی من بودی ز خالق عشق
زوال خویش ببینم ، ولی زوال ِتو نی
-------------------------------
به پیش بارگه ات من خدا خدا کردم
سرم به مقدم سبزی تو من فدا کردم
غزل سرودم و محمود را ثنا کردم
بدیدمت که چو سروی بدل دعا کردم
خمیده باد قد من ، ولی نهال تو نی
--------------------------------
دوشنبه 24 اسد 1401خورشیدی
که برابر میشود به 15 آگست 2022 ترسایی
سرودم

احمد محمود امپراطور

 


[ پنج شنبه 101/5/27 ] [ 3:12 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

بیگانه آمدی و به جان آشنا شدی بر زخم های روح و روانم دوا شدی از پرده های غیب به من رو نما شدی امروز ای فرشت? رحمت، بلا شدی خوشگل شدی، قشنگ شدی، دلربا شدی ------------------------------------- حسن تو میزند به دلم شعلهء گداز حیرت گرفته است جگر به عشق گاز باشد محال حور و پری گردد هم تراز پا تا به سر کرشمه و سر تا به پای ناز زیبا شدی، لوند شدی، خوش ادا شدی ------------------------------------- می از لبت بریزد و از کام ات انگبین از پیکر ات برون زده است عطر یاسمین رخساره ات به پاکی خورشیدی آتشین خود ساعتی در آیینه اطوار خود ببین من عاجزم از این که بگویم چه ها شدی ------------------------------------ هر چند مست و سرخوشی هشیار چون خودی پیوسته در تعاملی دیدار چون خودی در سیر و گشت عالم گلزار چون خودی به به چه خوب شد که گرفتار چون خودی گشتی و خوبتر که تو هم مثل ما شدی ----------------------------------- محمود عاشق تو شد و نیستی خبر شام اش به غصه صبحگه با دیدگان تر آخر بگو چرا تو چنین میکنی حذر ما را چه شد که دست به سر کرده‌ای مگر از ما چه سر زد این که تو پا در هوا شدی ----------------------------------- یکشنبه 02 اسد 1401خورشیدی که برابر میشود به 7/24/2022 ترسایی سرودم #احمد_محمود_امپراطور


 

بیگانه آمدی و به جان آشنا شدی

بر زخم های روح و روانم دوا شدی

از پرده های غیب به من رو نما شدی

امروز ای فرشتهء رحمت، بلا شدی

خوشگل شدی، قشنگ شدی، دلربا شدی
-------------------------------------

حسن تو میزند به دلم شعلهء گداز

حیرت گرفته است جگر به عشق گاز

باشد محال حور و پری گردد هم تراز

پا تا به سر کرشمه و سر تا به پای ناز

زیبا شدی، لوند شدی، خوش ادا شدی
-------------------------------------

می از لبت بریزد و از کام ات انگبین

از پیکر ات برون زده است عطر یاسمین

رخساره ات به پاکی خورشیدی آتشین

خود ساعتی در آیینه اطوار خود ببین

من عاجزم از این که بگویم چه ها شدی
------------------------------------

هر چند مست و سرخوشی هشیار چون خودی

پیوسته در تعاملی دیدار چون خودی

در سیر و گشت عالم گلزار چون خودی

به به چه خوب شد که گرفتار چون خودی

گشتی و خوبتر که تو هم مثل ما شدی
-----------------------------------

محمود عاشق تو شد و نیستی خبر

شام اش به غصه صبحگه با دیدگان تر

آخر بگو چرا تو چنین میکنی حذر

ما را چه شد که دست به سر کرده‌ای مگر

از ما چه سر زد این که تو پا در هوا شدی
-----------------------------------

یکشنبه 02 اسد 1401خورشیدی

که برابر میشود به 7/24/2022 ترسایی

سرودم

 



[ یکشنبه 101/5/2 ] [ 3:10 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 81
بازدید دیروز: 86
کل بازدیدها: 1247909