سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان


Ketabkhana  Ahmad Mahmood Imperator کتابخانه افغانستان احمد محمود امپراطور

Ketabkhana

Ahmad Mahmood Imperator


[ سه شنبه 93/4/17 ] [ 5:36 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

درود..!   دوستان عزیزم درست شش سال پیش  در 13 حوت 1387 هجری آفتابی  جشن تولدم را تجلیل کردم  در آن شب  جمع از دوستان با فامیل ما یک جا بودند در ختم محفل حضرت قبله ام جناب محترم شیر احمد یاور کنگورچی منا نزد خود خواست و کتاب مولانا بزرگ ( مثنوی معنوی ) را برایم اهداء کرد و در میان جمع حاضر با قلم خودشان این ابیات را در صفحه ای دفتر اول کتاب درج کرد و رویم را بوسید و برایم زندگی سبز و افتخارات بزرگ را تمنا کرد. من اصلاً نمیدانم که در آنوقت چگونه احساس داشتم فقط اشک شادی صورتم را فرا گرفته بود. امشب به البوم تصاویر خانواده گی رفتم که چشمانم را این تصویر و نمونه خط پدرم  بار دگر روشن ساخت و از مهر و عشق پدر بهره مند شدم و تا زنده ام آن خاطره شیرین و بیاد ماندی را فراموش نمی کنم. خداوند حضرت قبله ام ( شیر احمد یاور کنگورچی ) را از ما و خانواده ای بزرگ دوستان معنوی و ملت نجیب بدخشان و افغانستان کم نسازد. آمین یکشنبه 15 سرطان 1393 هجری آفتابی که برابر می شود به 06 جولای 2014 میلادی احمد محمود امپراطور کابل/ افغانستان

درود..!

 دوستان عزیزم درست شش سال پیش  در 13 حوت 1387 هجری آفتابی  جشن تولدم را تجلیل کردم  در آن شب  جمع از دوستان با فامیل ما یک جا بودند در ختم محفل حضرت قبله ام جناب محترم شیر احمد یاور کنگورچی منا نزد خود خواست و کتاب مولانا بزرگ ( مثنوی معنوی ) را برایم اهداء کرد و در میان جمع حاضر با قلم خودشان این ابیات را در صفحه ای دفتر اول کتاب درج کرد و رویم را بوسید و برایم زندگی سبز و افتخارات بزرگ را تمنا کرد.
من اصلاً نمیدانم که در آنوقت چگونه احساس داشتم فقط اشک شادی صورتم را فرا گرفته بود. امشب به البوم تصاویر خانواده گی رفتم که چشمانم را این تصویر و نمونه خط پدرم  بار دگر روشن ساخت و از مهر و عشق پدر بهره مند شدم و تا زنده ام آن خاطره شیرین و بیاد ماندی را فراموش نمی کنم.
خداوند حضرت قبله ام ( شیر احمد یاور کنگورچی ) را از ما و خانواده ای بزرگ دوستان معنوی و ملت نجیب بدخشان و افغانستان کم نسازد.
آمین
یکشنبه 15 سرطان 1393 هجری آفتابی
که برابر می شود به 06 جولای 2014 میلادی
احمد محمود امپراطور
کابل/ افغانستان


[ یکشنبه 93/4/15 ] [ 12:29 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

نغمه ای عشق سـر کن و، روح دوبـاره ام بده تا من خستـــــه دل شـوم، بـاز غزلســرای تو بیت غزل و تصویر از احمد محمود امپراطور?

نغمه ای عشق سـر کن و، روح دوبـاره ام بده

تا من خستـــــه دل شـوم، بـاز غزلســرای تو


امپراطور


[ شنبه 93/4/14 ] [ 12:46 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

بند مخمس:
                                                                                                                                                                        در پرتـو حسن اش چه تجلای عیان است - فرصت بر عفـــو گنــه ای بی خبران است  - آرامـــش روح و دل صـاحب نظـــران است - در رزمگه ای کفــر چو شمشیر بران است  - شهر الرمضان است، شهر الرمضان است  بند مخمس احمد محمود امپراطور     

در پرتـو حسن اش چه تجلای عیان است

فرصت بر عفـــو گنــه ای بی خبران است

آرامـــش روح و دل صـاحب نظـــران است

در رزمگه ای کفــر چو شمشیر بران است

شهر الرمضان است، شهر الرمضان است

------------------

امپراطور


[ پنج شنبه 93/4/12 ] [ 11:59 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 



با سپاس و امتنان بیکران از دکلمه تور نازنین و خوش الحان میهنم

محترمه سارا جان نایاب که با التفات و محبت معنویشان

غزل منا به دکلمه گرفتند.

 


[ پنج شنبه 93/4/12 ] [ 8:41 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

در پرتـو حسن اش چه تجلای عیان است فرصت بر عفـــو گنــه ای بی خبران است آرامـــش روح و دل صـاحب نظـــران است در رزمگه ای کفــر چو شمشیر بران است شهر الرمضان است، شهر الرمضان است ---------------------------------------------- باشد به مسلمان خـــــدا چون زر و زیــور با عشق ببست عهــــد چو آیینـه و جوهر اهــــــــــداء سلامت بـوُدَ از جــــانب داور تا زنده ام و بهر منش خواهشِ جان است شهر الرمضان است، شهر الرمضان است --------------------------------------------- مـــــاه که پُـــــر از راز و نیاز است و تحول سیـــــــرآب کند نخل شــرف را به تحمل تا ســــوی خـــدا باز شود راهـــی توسل تزکیه ای نفس و قوتـی روح و روان است شهر الرمضان است، شهر الرمضان است --------------------------------------------- ممنونــم و مشــــکور تو، ای خالق یکتـــا دادی ز کــــرم زندگی یی نغـــز و شکیبا افطـــــار ز خــوان تـو بـوُدَ پــــاک و مصفا با گـوش ادب گـــوش بده وقت اذان است شهر الرمضان است، شهر الرمضان است ---------------------------------------------- محمــودم و مــرهون، من از مـــاه صیامم از عطــــر گــل روزه بــــوُدَ تـــازه مشامم آزاده و فـــــارغ ز همــــــــه حلقه و دامم از لطف خداوند طبعـــــم بال فشان است شهر الرمضان است، شهر الرمضان است --------------------------------------------- پنجشنبه 12 سرطان 1393 هجری آفتابی که برابر میشود 03 جولای 2014 میلادی ســــــــــرودم احمد محمود امپراطور افغانستان

در پرتـو حسن اش چه تجلای عیان است
فرصت بر عفـــو گنــه ای بی خبران است
آرامـــش روح و دل صـاحب نظـــران است
در رزمگه ای کفــر چو شمشیر بران است
شهر الرمضان است، شهر الرمضان است

------------------
باشد به مسلمان خـــــدا چون زر و زیــور
با عشق ببست عهــــد چو آیینـه و جوهر
اهــــــــــداء سلامت بـوُدَ از جــــانب داور
تا زنده ام و بهر منش خواهشِ جان است

شهر الرمضان است، شهر الرمضان است

------------------
مـاه که پُـــــر از راز و نیاز است و تحول
سیـــــــرآب کند نخل شــرف را به تحمل
تا ســــوی خـــدا باز شود راهـــی توسل
تزکیه ای نفس و قوتـی روح و روان است
شهر الرمضان است، شهر الرمضان است
-------------------
ممنونــم و مشــــکور تو، ای خالق یکتـــا
دادی ز کــــرم زندگی یی نغـــز و شکیبا
افطـــــار ز خــوان تـو بـوُدَ پــــاک و مصفا
با گـوش ادب گـــوش بده وقت اذان است
شهر الرمضان است، شهر الرمضان است
--------------------
محمــودم و مــرهون، من از مـــاه صیامم
از عطــــر گــل روزه بــــوُدَ تـــازه مشامم
آزاده و فـــــارغ ز همــــــــه حلقه و دامم
از لطف خداوند طبعـــــم بال فشان است
شهر الرمضان است، شهر الرمضان است
-------------------

پنجشنبه 12 سرطان 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود 03 جولای 2014 میلادی
ســــــــــرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان

[ پنج شنبه 93/4/12 ] [ 8:28 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

بس هوا مسمـوم وآب ما به زهر آلوده است  کام ما شیرین نمی گردد به قیماق و عسل  احمد محمود امپراطور

بس هوا مسمـوم وآب ما به زهر آلوده است

کام ما شیـــــرین نمی گردد به قیماق و عسل
 
امپراطور

[ پنج شنبه 93/4/12 ] [ 4:11 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 آیینــه ای دو چشم من، صورت تو گزیده است ختـــم تو است ختــــم من، بود من از بقای تو بیت غزل از  احمد محمود امپراطور شاعر و هنرمند از ولایت بدخشان افغانستان

آیینــه ای دو چشم من، صورت تو گزیده است
 

ختـــم تو است ختــــم من، بود من از بقای تو

امپراطور


[ سه شنبه 93/4/10 ] [ 8:42 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

گشتــــه ام بیـــزار از بیداد و از این کل مکل از جفنـــگ این ستمــــکاران دزد و بد عمل مردمان ســاده ای ما را به وحشت برده اند رمـــــه ای مال که گرگی چند گیرد در قمل کی به تمثیل و عروسک بازی گردد زندگی سگ به غریدن کجــــا با شیــر میگردد بدل آتش فقــــر است هر جای تماشا می کنی می فشــارد حلقـــــومِ بیچارگان و کم بغل حرف اهل خبـــره هرگز در خور تأیید نیست فیلسوف عصــــر اینجـــــا باشدی بای چتل بس هوا مسمـوم وآب ما به زهر آلوده است کام ما شیرین نمی گردد به قیماق و عسل زیــــور انساینت شــــد زیــر پای حرص و آز کینـــه جوی هـــــا بوُد در دل به مانند جمل غمگســـــــار نیست اینجــا تا کند پروای ما مـــرغ آزادی فتــــــاده در قفس خار و کسل محمود از باد حــوادث خـــــم نگردد قــامتت عمـــــر تا باقیست در دنیــــا نمی آید اجل ------------------------------------------------ سه شنبه 10 سرطان 1393 هجیر آفتابی که برابر می شود به اول جولای 2014 میلادی ســــــــــرودم احمد محمود امپراطور


گشتــــه ام بیـــزار از بیداد و از این کل مکل

از جفنـــگ این ستمــــکاران دزد و بد عمل

مردمان ســاده ای ما را به وحشت برده اند

رمـــــه ای مال که گرگی چند گیرد در قمل

کی به تمثیل و عروسک بازی گردد زندگی

سگ به غریدن کجــــا با شیــر میگ
ردد بدل

آتش فقــــر است هر جای تماشا می کنی

می فشــارد حلقـــــومِ بیچارگان و کم بغل

حرف اهل خبـــره هرگز در خور تأیید نیست

فیلسوف عصــــر اینجـــــا باشدی بای چتل

بس هوا مسمـوم وآب ما به زهر آلوده است

کام ما شیرین نمی گردد به قیماق و عسل

زیــــور انسانیت شــــد زیــر پای حرص و آز

کینـــه جوی هـــــا بوُد در دل به مانند جمل

غمگســـــــار نیست اینجــا تا کند پروای ما

مـــرغ آزادی فتــــــاده در قفس خار و کسل

محمود از باد حــوادث خـــــم نگردد قــامتت

عمـــــر تا باقیست در دنیــــا نمی آید اجل

-------------------------

سه شنبه 10 سرطان 1393 هجیر آفتابی

که برابر می شود به اول جولای 2014 میلادی

ســــــــــرودم

احمد محمود امپراطور


[ سه شنبه 93/4/10 ] [ 6:45 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]

 خدمت سروران و همدلان گرانقدر و ادب دوست  هزاران درود باصفا و بی آلایش نثار می کنم. شب گذشته شاعر والاگهر و شیرین سخن جلالتمأب محترم محمد نعیم جوهر لطف و بزرگی نمودن بمن در تلفونم تماس گرفتن و از فیوضات و دُر سفته های بکر شان بهرهء معانی و ادب بردم. درد دلهامان به درازا کشید استاد از لابلای سخنانم بر داشت های نمودن بلاخره صحبت به پایان انجامید. امروز بعد از چاشت بوقت افغانستان در پیام خانه ای فیس بوک غزل از جناب محترم جوهر صاحب دریافت کردم که حرف های دلم را با واژه های زیبا و ظریف آذین بسته بودن از خواندنش سخت بیقرار شدم خواستم بعد از بسیار وقتها که از مخمس سرودن دور مانده بودم این روزه را با این غزل نغز افطار مخمس کردم. در نتیجه به کمک  خداوند متعال مؤفق شدم. این بود حکایت از شاه نزول این مخمس. آرزومندم که مورد علاقهء علاقمندان شعر و سخن و هنر دوستان گران ارج قرار گیرد. با ارادت و حرمت فراوان. _________________________________________________________________________  دعـــــــــا به درگه ای آن شـــوخ کی اثر دارد بهــــــــار جلــــــــوه ای او دامن دگـــــر دارد چو من هـــــزار به یک رنگ خـــاک در دارد ز ســـوز سینــــه ای محمــود کسی خبر دارد کـــه داغ آتش نمـــــــــــرود در جـــــگر دارد ----------------------------------------- چقدر از غـــــــم تو درد گشتــه است عنوان نمــــوده است ســر خود به پـــای تو قربان ببین کــه مکشد او از جـــگر ســـــر پیکان دلی شکسته ای او از غـــــم شکسته دلان هــــزار گفتـــه و نا گفتـــه سر به سر دارد ----------------------------------------- بیــــــــا و نفخــه ای عیسی براش محیا کن رمــــــــوز عشق تو بـــــار دگـــر هویدا کن بسوی نــور از این ورطــــه راه پیـــــدا کن غـــروب دیده ای خورشیــــد او تمــاشا کن که تــرک دامن کــــــــوی تو در نظـر دارد ----------------------------------------- ز قصه پر شده است خشت خشت هر دیوار تمام روز و شب اش محـو آن پـری رخسار جهان خراب شد از دست ســــــرو کج رفتار ز آسمــــان دلش روشنــــــــــایی کـرده فرار سیــــاهی شب تـــــــارش کجـــــا سحر دارد ----------------------------------------- بلا زبانـــــه کشــی دارد از یمین و یســــار سرشک دیده او رنگ بستـــــــه همچو انار ورا ز جمله ای این زنده مُـــــــردگان بشمار دلش نفس به نفس مــی تپــــــــد بخاطر یار کجــــــا نگار دلش زین جهــــــان خبر دارد ----------------------------------------- ز اختنـــــاق فقط سینـــــــــه داندی و خـدا نمی وزد به گلستـــان نسیــــــم و باد صبا بگیـــــر از کرم خویش دستــــــم ای مولا هنــــوز به گوشــه ای زندان ناامیــدی ها گــــل بهـــــار تن اش داغ در جــــگر دارد ----------------------------------------- سـرش به زانوی غم تکه خــورده از غم ها در این جوانی بهر جاست شهــــــره و رسوا جواب این همـــــــگی درد کی دهــــی لیلا ؟ چه سان ترانـــه ای عشق تو سر کند هر جا که اشــــک دیـــده او خــــون دل ببــــر دارد ----------------------------------------- اگر کنـی تو به "محمود" غــــم روانه هنوز فغــــان و نالـــــه او را کشــــی شبانه هنوز خجــــــالت است که داری چنین بهانه هنوز برای کشتــن "جوهـــر" در این زمانه هنوز رقیــــب بد نظــــر اش تیشــــه در کمر دارد ----------------------------------------- دوشنبه 09 سرطان 1393 هجری آفتابی که برابر میشود 30 جون 2014 میلادی سرودم و تهیه دیدم. احمد محمود امپراطور افغانستان

خدمت سروران و همدلان گرانقدر و ادب دوست هزاران درود باصفا و بی آلایش نثار می کنم.
شب گذشته تاریخ هشتم سرطان 1393 هجری آفتابی  شاعر والاگهر و شیرین سخن جلالتمأب محترم محمد نعیم جوهر لطف و بزرگی نمودن بمن در تلفونم تماس گرفتن و از فیوضات و دُر سفته های بکر شان بهر معانی و ادب بردم. درد دلهامان به درازا کشید استاد از لابلای سخنانم بر داشت های نمودن بلاخره صحبت به پایان انجامید.
امروز بعد از چاشت  تاریخ 09 سرطان 1393 هجری آفتابی بوقت افغانستان در پیام خانه ای فیس بوکم غزل از جناب محترم جوهر صاحب دریافت کردم که حرف های دلم را با واژه های زیبا و ظریف آذین بسته بودن از خواندنش سخت بیقرار شدم خواستم بعد از بسیار وقتها که از مخمس سرودن دور مانده بودم این روزه را با این غزل نغز افطار مخمس کردم.
در نتیجه به کمک خداوند متعال مؤفق شدم.
این بود حکایت از شاه نزول این مخمس.
آرزومندم که مورد علاقهء علاقمندان شعر و سخن و هنر دوستان گران ارج قرار گیرد.
با ارادت و حرمت فراوان.
امپراطور

_________________________________________________________________________


دعـــــــــا به درگه ای آن شـــوخ کی اثر دارد

بهــــــــار جلــــــــوه ای او دامن دگـــــر دارد

چو من هـــــزار به یک رنگ خـــاک در دارد

ز ســـوز سینــــه ای محمــود کسی خبر دارد

کـــه داغ آتش نمـــــــــــرود در جـــــگر دارد

*****

چقدر از غـــــــم تو درد گشتــه است عنوان

نمــــوده است ســر خود به پـــای تو قربان

ببین کــه مکشد او از جـــگر ســـــر پیکان

دلی شکسته ای او از غـــــم شکسته دلان

هــــزار گفتـــه و نا گفتـــه سر به سر دارد

*****

بیــــــــا و نفخــه ای عیسی براش محیا کن

رمــــــــوز عشق تو بـــــار دگـــر هویدا کن

بسوی نــور از این ورطــــه راه پیـــــدا کن

غـــروب دیده ای خورشیــــد او تمــاشا کن

که تــرک دامن کــــــــوی تو در نظـر دارد

*****

ز قصه پر شده است خشت خشت هر دیوار

تمام روز و شب اش محـو آن پـری رخسار

جهان خراب شد از دست ســــــرو کج رفتار

ز آسمــــان دلش روشنــــــــــایی کـرده فرار

سیــــاهی شب تـــــــارش کجـــــا سحر دارد

*****

بلا زبانـــــه کشــی دارد از یمین و یســــار

سرشک دیده او رنگ بستـــــــه همچو انار

ورا ز جمله ای این زنده مُـــــــردگان بشمار

دلش نفس به نفس مــی تپــــــــد بخاطر یار

کجــــــا نگار دلش زین جهــــــان خبر دارد

*****

ز اختنـــــاق فقط سینـــــــــه داندی و خـدا

نمی وزد به گلستـــان نسیــــــم و باد صبا

بگیـــــر از کرم خویش دستــــــم ای مولا

هنــــوز به گوشــه ای زندان ناامیــدی ها

گــــل بهـــــار تن اش داغ در جــــگر دارد

*****

سـرش به زانوی غم تکه خــورده از غم ها

در این جوانی بهر جاست شهــــــره و رسوا

جواب این همـــــــگی درد کی دهــــی لیلا ؟

چه سان ترانـــه ای عشق تو سر کند هر جا

که اشــــک دیـــده او خــــون دل ببــــر دارد

*****

اگر کنـی تو به "محمود" غــــم روانه هنوز

فغــــان و نالـــــه او را کشــــی شبانه هنوز

خجــــــالت است که داری چنین بهانه هنوز

برای کشتــن "جوهـــر" در این زمانه هنوز

رقیــــب بد نظــــر اش تیشــــه در کمر دارد
------------------------
دوشنبه 09 سرطان 1393 هجری آفتابی

که برابر میشود 30 جون 2014 میلادی

سرودم

احمد محمود امپراطور

افغانستان

[ دوشنبه 93/4/9 ] [ 10:21 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 784
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 1254839