خورشید تابنده عشق | ||
بس هوای ناامیدی میزند جوش هر طرف [ چهارشنبه 93/9/19 ] [ 11:2 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
تاکی؟ به نامـــــه نامِ تــرا مختصر گرفت
در پــرده های دل سخن عشق در گرفت از چشــمِ من سرشک فـراقِ تو جوش زد سر چشمـه را ز ابـــر خیال و جگر گرفت روز بد آمــــد و غــــــم من صد هزار شد نا آشنــــــــا و دوست بجانـــم تبر گرفت در خون طپیـــده دید منِ درد کشتـــــه را یـــــار گریــــز پا بخــــود عزم سفر گرفت توسن سوار دشت جنـــون از رهی کمال بوی گـــــــلاب را ز نسیمـی سحر گرفت سفلـــه پذیر نیست اگـــــر چرخ کجمـدار پس ساربان و ناقـــه چرا پشت خر گرفت چشـم حباب پرده ای عصمت درید و رفت اینجـــا صــــدف ز دامن پاکش گهر گرفت سخت است اعتبار به گفت و شنود خلق باید جــواب خویشتــــن از لال و کر گرفت دیوانــــگان مجلس و، رنـــــدان چیـز فهم از قلقــــل شـــراب معـــــانی ثمر گرفت نامِ نیـــکو، مسنـــد جاویـــد بــوده است این نکته را شنیـــــده و، باید به زر گرفت تو رفتـــی و خـــدای تو باشد مـــرا گواه محمـود از قیــــــامت کبــــــرا خبر گرفت ---------------------------- دوشنبه 17 قوس 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 08 دسامبر 2014 میلادی ســــــرودم احمد محمود امپراطور کابل/ افغانستان
[ چهارشنبه 93/9/19 ] [ 9:51 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
امریکا [ یکشنبه 93/9/16 ] [ 4:18 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 93/9/15 ] [ 8:1 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
فــــردا که گوید و، که بدانــد کجا منم [ شنبه 93/9/15 ] [ 6:59 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
بهـــــار از گلشنِ اندیشـــه ای مــا رنگ ها دارد [ شنبه 93/9/15 ] [ 12:19 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
--------------
---------------
از امواج رادیو افغانستان
(( اف ام 2 : 105 و مدیم 1107 )) [ سه شنبه 93/9/11 ] [ 8:46 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 93/9/11 ] [ 11:49 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
در کوهســـارِ کشورِ یک عمــــــــر انتظار با واژه های شعــر تو سنگسار می شوی امپراطور [ دوشنبه 93/9/10 ] [ 6:4 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
بی من بهـــر کجا که روی خوار می شوی از هست و بودی زنـدگی بیزار می شوی دیگر به سرو ِ سبز و،گلستان هوس مکن همچون درختِ خشکِ سپیدار می شوی در کوهســـارِ کشورِ یک عمــــــــر انتظار با واژه های شعــر تو سنگسار می شوی فـکرش مکن که رفتی و مُردم من از فراق در زنــــده بودنـــم تــــو عزادار می شوی لعــل بدخش ما تو فگنــــدی ز خود سری روزی به خـــون دیــــده خریدار می شوی تاکی تو رو بپوشـی و، خود را دهی فریب دارم عجب چگونــــــه پدیـــدار می شوی شرمنــدگیست تا به قیـــامت بــــرای تو دشمن به من دوست به اغیار می شوی معتـادِ عشق من شده ای بی خبـــر ازان با تـــرک من بدانـــی که بیمار می شوی کار خـــدا کند تــو که هستی که آن کنی در دست و پا فتــــــاده طلبکار می شوی پاس وفـــا و مهـــــر کند کار خود همیش ای خواب رفتــه روزی تو بیدار می شوی محمود گویی و، همـــه جا جستجو کنی رسـوای دِه و؛ کوچــه و، بازار می شوی ---------------------------------------------- یکشنبه 09 قوس 1393 هجری آفتابی که برابر میشود به 30 نوامبر 2014 میلادی ســـــرودم احمد محمود امپراطور کابل/افغانستان [ یکشنبه 93/9/9 ] [ 4:34 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |