با درد و بلا سینـــــــه سپر شد زن افغان
از رنج و غمی هستی خبر شد زن افغان
در دایـــــره ای این همـــــه بدبختی عالم
زیــــر لگدی تیــــر و تبــر شد زن افغان
وامــــاند ز علم و فن و تعلیــــم و تجارب
با آرزو هـــــا بین شــــــرر شد زن افغان
بیچاره و آواره شــــد از جنگ و تعصب
سمبول سیـــــاه بختی بشر شد زن افغان
از ظلم و ستــم خم شده است قامت نازش
چون ابر سیــــه دیده ای تر شد زن افغان
گاهی به غمی خانه و گاه در غــم فرزند
گاه در غــــم عــــزای پدر شد زن افغان
ای جمــع که امــــروز نشستید به کرسی
دارید خبـــــر خاک به سر شد زن افغان
محمود چنین حالت بد روزی روان است
افســوس تباه گشت و هدر شده زن افغان
-------------------------------------
یکشنبه 06 حوت 1396 آفتابی
که برابر میشود به 25 فبروری 2018 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور