شبِ چُــله، شبِ شــادی، شبِ یلدای من است
شبِ عشق و شبِ شور و شبِ لیلای من است
شبِ سرد است ولــی گرمی عشق است وزین
شبِ اورنـگ زمستـــــان و مسیحـای من است
هر طرف موج خمستــــان می و، آتش وعشق
شبِ وصـــل دل خونخورده و شیدای من است
سینــــه ام در تپش و فکر من است در پــرواز
شبِ شعر و شبِ آهنـگ شبِ نجوای من است
سرخی تربوز و رخســـاره ی زیبــــــــای انار
شعله ی شوق به پیمـــــانه ی دریای من است
می پـــــرد مرغ نفس سوختــــه ام سوی نگار
شبِ احســــاس و جنــــونِ دل تنهای من است
چشـــــــم ها تار محبت به تنـــــــم پیچید است
تک تک ثانیه هــــــا وعده ی فردای من است
بلبــــــلان ادب و معـــــــرفت هستنـــــد با هم
جمع این جمعیت از ناله و از نـــای من است
قدح ها سر کن و از مطرب مـــــا وعــظ شنو
محمود اینجا سخن تـــــــــازه محیای من است
-----------------------------------------
پنجشنبه 29 قوس 1397 خورشیدی
که برابر میشود به 20 دسمبر 2018 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور