پر زده پر کشیـــده خواهم رفت
میء نابش چشیـده خواهم رفت
همچو گلبرگ های فصل بهار
خون بدامن چکیده خواهم رفت
دیـــــده ام دیده ام ولی افسوس
آنچه دیـــــدم ندیده خواهم رفت
است بنیـــــــــاد زندگی لغزان
از خمِ نا رسیـــــده خواهم رفت
شام جمعه به هستــــــی آمده ام
دمِ صبح سپیــــــده خواهم رفت
شادمــــانی به من درش نگشود
جنس غم را خریده خواهم رفت
قلب دلــــــــــدادگان مکانم است
از دو عالـــم جریده خواهم رفت
چه نفس ها به سینه سوختــه ام
چقدر خون تپیــــده خواهم رفت
میــرسد روز وصل و ختم فراق
ز هوس ها بریــــده خواهم رفت
سر محمود خاک بارگـــــــه اش
سجده ســـان آرمیده خواهم رفت
___________________
پنجشنبه 22 جوزا 1399 خورشیدی
که برابر میشود به 11 جون 2020 ترسایی
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور