زندگی صحنه ای جنگ است به شهری که منم
دودی باروت و تفنگ است به شهری که منم
ارزش آدمی در فهم و خرد هرگز نیست
آدم آن غول دبنگ است به شهری که منم
دکتر و انجنیر و مکتبی سرگردان است
هر یکی پشت تبنگ است به شهری که منم
سمِ تریاک و هیروین و حشیش است هرجا
همه آلوده ای بنگ است به شهری که منم
افتخاری ز دموکراسی فقط تصویریست
پشت سر لکه ای ننگ است به شهری که منم
سالها شد که مسلمان کشی و خونریزیست
لیک بد نام فرنگ است به شهری که منم
پند ناصح نکند رخنه به وجدانِ کسی
حرف حق تیر و خدنگ است به شهری که منم
مجلس شعر و ادب پروری از عشق تهیست
واژه ای نغز جفنگ است به شهری که منم
سخن ماتم و مرگ است و عزاداری و قبر
نغمه ای بیل و کلنگ است به شهری که منم
کاروان خسته و ره دور و بیابان وحشت
ساربانم خر لنگ است به شهری که منم
نظم محمود خریداری فراوانش نیست
شعر بی وزن قشنگ است به شهری که منم
--------------------------------------------
دوشنبه 14 میزان 1399 خورشیدی
که برابر میشود به 05 اکتبر 2020 ترسایی
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور