خورشید تابنده عشق | ||
بیگانه آمدی و به جان آشنا شدی
بر زخم های روح و روانم دوا شدی
از پرده های غیب به من رو نما شدی
امروز ای فرشتهء رحمت، بلا شدی
خوشگل شدی، قشنگ شدی، دلربا شدی
-------------------------------------
حسن تو میزند به دلم شعلهء گداز
حیرت گرفته است جگر به عشق گاز
باشد محال حور و پری گردد هم تراز
پا تا به سر کرشمه و سر تا به پای ناز
زیبا شدی، لوند شدی، خوش ادا شدی
-------------------------------------
می از لبت بریزد و از کام ات انگبین از پیکر ات برون زده است عطر یاسمین
رخساره ات به پاکی خورشیدی آتشین
خود ساعتی در آیینه اطوار خود ببین
من عاجزم از این که بگویم چه ها شدی
------------------------------------
هر چند مست و سرخوشی هشیار چون خودی پیوسته در تعاملی دیدار چون خودی
در سیر و گشت عالم گلزار چون خودی
به به چه خوب شد که گرفتار چون خودی
گشتی و خوبتر که تو هم مثل ما شدی
-----------------------------------
محمود عاشق تو شد و نیستی خبر شام اش به غصه صبحگه با دیدگان تر
آخر بگو چرا تو چنین میکنی حذر
ما را چه شد که دست به سر کردهای مگر
از ما چه سر زد این که تو پا در هوا شدی
-----------------------------------
یکشنبه 02 اسد 1401خورشیدی که برابر میشود به 7/24/2022 ترسایی
سرودم
[ یکشنبه 101/5/2 ] [ 3:10 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |