سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان

مشاعره تازه احمد محمود امپراطور با محترم محمد نعیم جوهر شب 18 قوس 1393 هجری خورشیدی از طریق صفحه ای اجتماعی


مشاعره من با شاعر والاگهر برادر، بزرگوارم محترم محمد نعیم جوهر

در لیل 18 بر 19 قوس 1393 هجری آفتابی که برابر می شود به 09 بر 10 دسامبر 2014 میلادی بعد از نشر غزلی

(تاکی ؟ به نامـــــه نامِ تــرا مختصر گرفت

در پــرده های دل سخن عشق در گرفت
)

 در صفحه ای اجتماعیم بگونه ای فی البدیه چنین آغاز شد که تا دَم دَم های صبح صادق ادامه پیدا کرد.

شایان ذکر است که نوازش دوستان بی بدیل و بی آلایشم نیز در این مشاعره به طراوت و زیبا بزم ادبی مان افزوده بود.

خواستم جریان مکمل این لحظات شیرین و ماندگار را کلیه صاحبدلان و خبره گان شریک سازم.

احمد محمود امپراطور

کابل/افغانستان

---------------

وقت سوختن (محمودا)ما را به چشم کم مبین

شعله را اتش همیشه مثل گل بر سر گرفت

بهر قتلم بی وفـــــــــا،اخر زدامـــان رقیب

تیر وچقماق وتفنگ وبرچه وخنجر گرفت

-----------

با عرض حرمت جوهر

اکه جان از بدیهه زیبایت مشکورم..!

---------------------------------------
عشق سیمین تن پس عمر و گذشت سالها

با کمال شوخی و مستی ز ما جوهر گرفت

امپراطور

تا ز خیرت ســـرِ (محمود) دلبر یافتم

دشمن دیرینه ام رفتار جادوگر گرفت

جوهر


گوری  بابایش اگــر میسوزد و جان میـــدهد

شکر ایزد را کنم جوهر خوشی از سر گرفت

امپراطور


داغ دل روشن تر از داغ درون لالـــــه شد

تا دل از خون جگر، بار دیگر ساغر گرفت

جوهر


در تماشاگاه دل شور دو عالم خفته است

از کلام پخته ای جوهر لبم شکر گرفت

امپراطور

(محمودا)از ظالم آن نا مهربان سنگدل

هستی ودار وندارم رنگ خاکستر گرفت

جوهر


لحظه های انتظار ِ زندگی آمـــــد به سر

جوهر ما آخر آن شوخ پری پیکر گرفت

امپراطور


ای فلک آخر ز دستت هست وبودم رفت بباد

کشت حاصل خیز ما را آفت دیگر گرفت

جوهر


هر که از طالع و بخت خود بهر جا میرسد

ناپسندان هرکجای بوده است انکر گرفت

امپراطور

( محمودا) صد مرحبا بر حرف شیرین لبت

از کلامت مرغ دل یک باره بال وپر گرفت

جوهر


بازی دیس و قمار سه بجل از کار رفت

مُد نو آمد به میدانی من و پوکر گرفت

امپراطور


قسمت وتقدیر آخر می کند کار خود اش

کشتی شیرین ادا در بحر دل لنگر گرفت

جوهر


قسمت نامهربان مضمون ما را خاک کرد

شعر بی وزن مرا باد خزان پرپر گرفت

امپراطور

شاد باش ایدل که بعد از دور نماانتظار

جوهرعشق ترا اخر کسی در بر گرفت

جوهر


کلبه احزان من سرد است چون قلبِ رقیب

تا ذغالِ معدنِ حاجی گک و کرکر گرفت

امپراطور

بسکه ما را از خدا این رهبران بیزار کرد

هر که را دیدم در ان جاه دامن کافر گرفت

جوهر


شب گذشت از نیمه و خوابِ دوچشمانم ربود

شعر جوهر از بر ِ من بالش و بستر گرفت

امپراطور


خواب خوش بر دیده ای ناز تو میخواهد دلم

رخصت ما را اگر محمود از دلبـــر گرفت

جوهر


سپاسگزارم اکه جان

----------------------

در وفــــــــاداری و قولِ دوست های جهان

جوهر ما ملکِ یاری را بخود اشکر گرفت

امپراطور


سومناتش را هزاران پارچه ونا بود کرد

شکر محمود هندوستان رایکسر گرفت

جوهر


خدا حافظ دوست بجان برابرم محمود جان عزیز شب به خیر

طبع موزون اکه جوهر در این عصر و زمان

بر تن شیخ و مــــلا دوره گر سنگر گرفت

امپراطور

اکه جان بهروز کامگار باشید


ملت ما جای اشکِ شادی باید خون گریست

دزد چند آمد سر کرسی بخود دفتر گرفت

امپراطور

تا فردا اگر زنده بودم باز در خدمت خواهم آمد شب تان بخیر عزیزان گران ارج.

عاقبت (محمود) من از دستی این نابخردان

ناله و آه وفغانـــــــــــــم دامن محشر گرفت
جوهر


گوسفند پیــــــــری ما از ترسِ گرگِ اجنبی

این سگان گشنه را در بام خود عسکر گرفت

امپراطور

دوستان این رهبـــــــران اجنبی پرور مدام
دشمن بد خواه ما را بهر خود رهبر گرفت
جوهر

بس هوای ناامیدی میزند جوش هر طرف

در زمان ما خدا افسوس پیغمبر گرفت

امپراطور

گفت (محمود ) در کلام نازنینش بار ها

جوهر آییـــــنه ما را کسی در بر گرفت

جوهر



امپراطور دلم پناهیت بخدا


با هــزارن عشوه آن کافـــر مزاج تنـــــد خو

خواب غفلت را ز جیب هوش من اندر گرفت

امپراطور


تا ســــــر ِ مژگان خود را ساختم اندک بلند

آن پلنگی پوش جرمن بر سرم لشکر گرفت

امپراطور
اکه جان شما موفق و مؤید باشید.



[ چهارشنبه 93/9/19 ] [ 3:37 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 161
بازدید دیروز: 350
کل بازدیدها: 1252753