سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید تابنده عشق
قالب وبلاگ
لینک دوستان

اینجـــــــا جوان و پیر عداوت گرفته اند با ظلـــم و ناروای خود عادت گرفته اند بد کسوتان بی همــه چیزی جفا سرشت اعمـــــال جبن خویش شهامت گرفته اند این وحشیان تشنه ای جنگ و ستمگری با خون و اشک خلق طهارت گرفته اند هر جا صفیـــــــر آتش و خمپاره میرسد از نعش تــکه تــکه ضمــانت گرفته اند ما در مکان آتش خون پرســــــه میزنیم شب دوزخ است و روز قیامت گرفته اند حیرانــــم از جمیعت بی دین و لاکتــاب بر بخـــــردان ز جهل رسالت گرفته اند مـــــردار میشوند به سر جیفـه ای حرام القــــــاب بعدی مرگ شهادت گرفته اند جمع به نام مرشـــد و شیخ و امام و پیر بیچاره مردمــــــان به اسارت گرفته اند خود بیسوادی بــــا و الفِ شعور و عقل رفتار و رســـم ما به قضاوت گرفته اند منقول و غیــــر منقول ما را بلیــــده اند بر ما متاع صبـــــر و قناعت گرفته اند محمود تا سخن زده از عشـق و معرفت گفتـــــــار او به چشم حقارت گرفته اند ------------------------------------ شنبه 05 سرطان ( تیر ) 1395 هجری خورشیدی که برابر میشود به 25 جون 2016 میلادی سرودم احمد محمود امپراطور کابل/افغانستان AHMAD MAHMOOD IMPERATOR

اینجـــــــا جوان و پیر عداوت گرفته اند با ظلـــم و ناروای خود عادت گرفته اند بد کسوتان بی همــه چیزی جفا سرشت اعمـــــال جبن خویش شهامت گرفته اند این وحشیان تشنه ای جنگ و ستمگری با خون و اشک خلق طهارت گرفته اند هر جا صفیـــــــر آتش و خمپاره میرسد از نعش تــکه تــکه ضمــانت گرفته اند ما در مکان آتش خون پرســــــه میزنیم شب دوزخ است و روز قیامت گرفته اند حیرانــــم از جمیعت بی دین و لاکتــاب بر بخـــــردان ز جهل رسالت گرفته اند مـــــردار میشوند به سر جیفـه ای حرام القــــــاب بعدی مرگ شهادت گرفته اند جمع به نام مرشـــد و شیخ و امام و پیر بیچاره مردمــــــان به اسارت گرفته اند خود بیسوادی بــــا و الفِ شعور و عقل رفتار و رســـم ما به قضاوت گرفته اند منقول و غیــــر منقول ما را بلیــــده اند بر ما متاع صبـــــر و قناعت گرفته اند محمود تا سخن زده از عشـق و معرفت گفتـــــــار او به چشم حقارت گرفته اند ------------------------------------ شنبه 05 سرطان ( تیر ) 1395 هجری خورشیدی که برابر میشود به 25 جون 2016 میلادی سرودم احمد محمود امپراطور کابل/افغانستان


اینجـــــــا جوان و پیر عداوت گرفته اند
با ظلـــم و ناروای خود عادت گرفته اند
بد کسوتان بی همــه چیزی جفا سرشت
اعمـــــال جبن خویش شهامت گرفته اند
این وحشیان تشنه ای جنگ و ستمگری
با خون و اشک خلق طهارت گرفته اند
هر جا صفیـــــــر آتش و خمپاره میرسد
از نعش تــکه تــکه ضمــانت گرفته اند
ما در مکان آتش خون پرســــــه میزنیم
شب دوزخ است و روز قیامت گرفته اند
حیرانــــم از جمیعت بی دین و لاکتــاب
بر بخـــــردان ز جهل رسالت گرفته اند
مـــــردار میشوند به سر جیفـه ای حرام
القــــــاب بعدی مرگ شهادت گرفته اند
جمع به نام مرشـــد و شیخ و امام و پیر
بیچاره مردمــــــان به اسارت گرفته اند
خود بیسوادی بــــا و الفِ شعور و عقل
رفتار و رســـم ما به قضاوت گرفته اند
منقول و غیــــر منقول ما را بلیــــده اند
بر ما متاع صبـــــر و قناعت گرفته اند
محمود تا سخن زده از عشـق و معرفت
گفتـــــــار او به چشم حقارت گرفته اند
------------------------------------
شنبه 05 سرطان ( تیر ) 1395 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 25 جون 2016 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان


[ شنبه 95/4/5 ] [ 11:52 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 65
بازدید دیروز: 163
کل بازدیدها: 1252307