هفت آسمــان ترنـــــم و نجوای عشق بود
یعنی جهان، جهان همـه زیبای عشق بود
رفتـــــــم به سیــرِ گلشنِ معشوقه ای امید
دیدم که جمـــله فانـــی و دنیای عشق بود
لب بستگان در انجمن ستــــــانِ خاطرات
غـــــــرقِ نگاه به دامنِ شبهای عشق بود
در کشــــورِ تاملِ گلبــــــــرگ های شوق
رنگ حیـــــــا به چادر و دیبای عشق بود
چشمی گشــــــا و غفلتِ هستـی بخواب ده
حسن و جمـــال، بــــزمِ تماشای عشق بود
یک قطره ایم در همــــــــــه ادوار زندگی
باقی هر آنچــــه وارسی دریای عشق بود
دست اراده گیـــــر و به پـــای عمل بخیز
هر جا به دل رسیده ای رسوای عشق بود
ای آنکه پا نهی به ســـــــرِ قلب نامـــــراد
داری خبـــــر که هستی معمای عشق بود
گنــــج و زر و مال و متـــــاع میشود تمام
دارای عالــــم است، کـه دارای عشق بود
جام به کف بگیــــر و جنـون اکتساب کن
آغــــاز و ختـــــمِ زندگی مینای عشق بود
در عشق آتشین تو محمود تشنــــــــه کام
زخم به سینـه خورد و مجزای عشق بود
--------------------------------------
جمعه اول اسد ( مرداد ) 1395 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 22 جولای 2016 میلادی
ســـرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان