مهــر و لطف دوباره می خواهم
وعــــده ای آشــکاره می خواهم
شـــــده ام در اتــاق دل محبوس
به خودم راه چــــاره می خواهم
در معمــــای عشق و یکرنــگی
معنـــــیء استعـــاره می خواهم
رفتــــه از دست من قرار و امید
آی بر گـــــــرد اداره می خواهم
خاک راه تو بوســــــه خواهم زد
تهی ران تــــو بـــاره می خواهم
بهــــــر تو لاجــــورد و در یمن
بر خود سنــگ خاره می خواهم
کاشـــــکی جلوه ای به باغ کنی
گوشــه ای آن نظاره می خواهم
من تــــو باشیـــــم و شب یلــــدا
آری من شـــــام تاره می خواهم
من به قربانی حاضـــرم حاضر
یک نفس یک اشاره می خواهم
روی دیــــوار سینــه نام توست
پهـــــلوی آن نـگاره می خواهم
من ز آواز نغــــــز و زیبـــایت
غــــزل و چار پاره می خواهم
آسمـــــان دل تــــــو را محمود
هر زمان پر ستاره می خواهم
----------------------------
شامگاه پنجشنبه 30 قوس 1396 آفتابی
که برابر میشود به 21 دسامبر 2017 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور