خورشید تابنده عشق | ||
سیلی روزگاری وحشتناک
چهرهی مهربان ما بگرفت
امپراطور
[ پنج شنبه 100/11/28 ] [ 10:40 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
زندگـــــانی گشت زندان بی رقم
حال مـــــردم شد پریشان بی رقم
امپراطور
[ پنج شنبه 100/11/28 ] [ 10:33 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 100/11/28 ] [ 10:25 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
یلدا شب من شبت مبارک باشد
آسایش و کوکبت مبارک باشد جمع به نمودی دور خود خوبان را
این قدرت و منصبت مبارک باشد
احمد محمود امپراطور
[ پنج شنبه 100/11/28 ] [ 10:19 صبح ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
گل نه به قدوم تو گهر می ریزم
از عشق به کام تو شکر می ریزم
از ساغر لب اگر دهی بادهی شوق
جان را به لب تو بی خبر می ریزم
احمد محمود امپراطور
[ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:49 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
یک تنی ملعون و پست و مستبد
کرد چهل میلیون نفر، بی سرنوشت
امپراطور
[ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:41 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
شد حریف دیگران شیر و پلنگ
پای ما بیچارگان را خر گرفت [ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:36 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
آتش فتنه ز هر سو در گرفت
رنج سر تا پای این کشور گرفت
شد مهاجر عدهی از شهر خویش
مابقی زانوی غم در بر گرفت
یک جمع سکته نمود و خودکشی
جمع دیگر عقده و کنسر گرفت
فقر شد همچون هیولای مهیب
طول و عرض زندگی را شر گرفت
الفت و یاری و عیاری بی مرد
شد تلف وجدان و جایش زر گرفت
شیون ما رفت تا هفت آسمان
شرقی و غربی خودش را کر گرفت
بخت برگشت و لجن شد ارجمند
جای گل را خار و خس بهتر گرفت
تا مقام و کرسی شد هرزه نشین
نوکر ما نوکرش نوکر گرفت
شد حریف دیگران شیر و پلنگ
پای ما بیچارگان را خر گرفت
همدلی و مهر شد نقش گلیم
سگ سرشتی ها دمادم فر گرفت
خون به رگ های جگر شد در گداز
درد بر جان همه نشتر گرفت
نشئهی وارستگی شد ناگوار
دامن بدبختی بحر و بر گرفت
ابر پوشانید چتری آسمان
روشنایی از خور انور گرفت
در زد و بندی سیاست های شوُم
ملت وامانده چشم تر گرفت
غوطه زد محمود در امواج دل
از سرشک دیده اش گوهر گرفت
------------------------------
سه شنبه 07 جدی 1400 خورشیدی
که برابر میشود به 28 دسامبر 2020
ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور [ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:30 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
سر سبزی سر من از آتش درون است
بر سینه آن نظر کن دود چنار دارد
احمد محمود امپراطور
[ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:21 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
خاکم به سر ندیدم، روی نیکوی دلبر
حلقوم عقده هایم میلی به دار دارد
احمد محمود امپراطور
[ سه شنبه 100/11/26 ] [ 5:13 عصر ] [ احمد محمود امپراطور ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |